کتاب مگره و یکصد چوبه دار

Maigret and the Hundred Gibbets
کد کتاب : 18532
مترجم :
شابک : 978-9643636302
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1931
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مگره و یکصد چوبه دار اثر ژرژ سیمنون

«مگره و یکصد چوبۀ دار» یکی دیگر از رمان‌های ژرژ سیمنون است. او خالق کارآگاه مگره است و رمان‌های بسیاری با محوریت این کمیسر برجستۀ پاریسی نوشته است. «مگره «یکصد چوبۀ دار» در سال 1931 نوشته شده و یکی از اولین رمان‌هایی است که شخصیت مگره در آن حضور دارد.
در این رمان، مگره هنگامی که با قطار به بروکسل می‌رود با مردی عجیب و تقریبا سی ساله برخورد می‌کند. مرد پریشان احوال است و لباس‌هایی نخ‌نما به تن و کلاهی خاکستری روی سر دارد. سر و وضع مرد به گونه‌ای است که انگار از سفری طولانی به دور اروپا برمی‌گردد. مرد چند دقیقه‌ای جایش را ترک می‌کند تا به دستشویی برود. در این فاصله مردی که جایش کنار مسافر خسته و ژولیده است. چمدان او را با چمدان دیگری که کاملا شبیه چمدان مرد ژولیده است، عوض می‌کند. مرد هنگامی متوجه عوض شدن چمدانش می‌شود که از قطار پیاده شده و اتاقی در یک هتل ارزان‌قیمت گرفته است. مرد وقتی پی می‌برد که دیگر دستش به چمدان نمی‌رسد، هفت تیری از جیبش بیرون می‌آورد، دهانش را باز می‌کند و با شلیکی در دهانش خودکشی می‌کند.
از همان ابتدا و در قطار توجه مگره به این مرد عجیب جلب می‌شود. بنابراین او را تعقیب می‌کند و با جسد مرد در هتل مواجه می‌شود. مگره به دنبال گشودن راز این خودکشی است.
این رمان در ژانر پلیسی و متکی به تعلیق است. در این ژانر نویسنده باید خواننده را تا پایان داستان با خود همراه و در آخر او را غافلگیر کند. خواننده در داستان‌هایی از این دست می‌تواند حدس‌های متعددی در بارۀ چگونگی اتفاقات بزند و از خودش بپرسد انگیزۀ مرد از خودکشی چیست؟ او کیست؟ همان سوال‌هایی که مگره نیز از خود می‌پرسد و در پی پاسخ به آن‌هاست. بنابراین خواننده قدم به قدم با مگره همراه می‌شود تا رازها گشوده شود.
اگر خواننده بتواند به راحتی پایان داستان را حدس بزند و یا از کارآگاه جلو بیفتد دیگر داستان جذابیتی برایش ندارد. ژرژ سیمنون استاد ایجاد تعلیق است و خواننده را پا به پای مگره پیش می‌برد. او از نویسندگان برجستۀ این ژانر است و آثار بسیاری خلق کرده که با استقبال خوانندگان در سراسر دنیا مواجه شده است.
«مگره و یکصد چوبۀ دار» هر چند از آثار اولیه ژرژ سیمنون است و کارآگاه مگره هنوز به اندازۀ کافی ساخته و پرداخته نشده اما این رمان هم اثری موفق است و داستانی جذاب و خواندنی دارد که می‌تواند علاقمندان به آثار پلیسی و به‌خصوص کارآگاه مگره را راضی کند.

کتاب مگره و یکصد چوبه دار

ژرژ سیمنون
ژرژ سیمنون، زاده ی فوریه ۱۹۰۳ و درگذشته ی ۴ سپتامبر ۱۹۸۹، نویسنده ی بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به ۵۰۰ رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت کمیسر مگره یکی از سرشناس ترین کارآگاه های ادبیات پلیسی جهان است.ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود.ژرژ در سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه ی سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لوی...
قسمت هایی از کتاب مگره و یکصد چوبه دار (لذت متن)
نزدیکیهای شب بود. زنی پشت دخل چرت می زد. بخار از قهوه جوش فوران می کرد. در آشپزخانه باز بود و از توی آن صدای ویزویز رادیویی شنیده می شد، انگار بچه ای به جانش افتاده باشد و یک لحظه هم از موج عوض کردن دست برندارد. همه چیز مثل همیشه بود، تنها چند مورد جزئی بود که قبلا سابقه نداشت و همین کافی بود تا فضای ایستگاه در هاله ای از رمز و راز و ماجرا فرو رود؛ مثلا یونیفرم کارکنان طرفین، و همچنین تضاد میان آگهی های تفریحات زمستانی در آلمان و آگهی نمایشگاه تجاری اوترخت. و هیئت آدمی در یک گوشه: مردی حدودا سی ساله با لباسهای نخ نما و صورتی رنگ پریده که سرسری اصلاح شده بود. کلاهی شل و وارفته به سر داشت که بفهمی نفهمی خاکستری بود. قیافه و سر و وضع مرد طوری بود انگار از سفر دور اروپا برگشته باشد. با قطار از هلند رسیده بود. به مأمور کنترل بلیتی برای بره من نشان داده بود و او هم به آلمانی توضیح داده بود که امکان نداشته مسیری از این پرپیچ و خم تر انتخاب کند، مسیری که حتّی یک قطار سریع السیر هم نداشت. مرد هیچ حرکتی نکرد که ناشی از آن باشد که منظور مأمور کنترل را فهمیده است. به زبان فرانسوی سفارش قهوه داد. همه از سر کنجکاوی به او زل زده بودند. چشمهای مرد دو دو می زد و حسابی گود افتاده بود. سیگارش را انگار به لب پایینی اش چسبانده بودند. چیز مهمی نبود، اما همین کافی بود که خستگی یا بی اعتنایی او را نشان دهد. کنار پایش چمدان کوچک سبکی بود، از همان چمدانهایی که می توان از هر فروشگاه ارزانی خریدش. چمدان نو بود. سفارشش را که گرفت، از جیبش یک مشت پول خرد درهم بیرون آورد، از جمله سکه های فرانسوی و بلژیکی و سکه های نقره هلندی.