1. خانه
  2. /
  3. کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

نویسنده: میشل بوسی
2.25 از 2 رأی

کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

Black Water Lilies
٪15
260000
221000
معرفی کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

رمان «"نیلوفرهای آبی" سیاه» یک داستان پلیسی از میشل بوسی نویسنده سرشناس ژانر داستان پلیسی فرانسه است.میشل بوسی در میان طرفداران ژانر جنایی چهره ای شناخته شده است چرا که پیش تر داستان «پرواز بدن او» از این نویسنده ترجمه و با استقبال خوبی مواجه شده است.در سال 2015 میشل بوسی به عنوان مقام اول ژانر پلیسی فرانسه و سال بعد مقام دوم این کشور را بدست آورد.
ماجرای «"نیلوفرهای آبی" سیاه» در ژیورنی دهکده نقاش معروف امپرسیونیست یعنی کلود مونه اتفاق میافتد.پیرزنی در این دهکده زندگی میکند که اتاقش در یک برج آسیاب قدیمی واقع شده است و به همین خاطر او همه دهکده را همیشه زیر نظر میگیرد.همچنین در این روستا دو زن حضور دارند یکی دختری یازده ساله که آرزویش این است که نقاش بشود و زنی دیگر که چشمانش رنگ نیلوفرهای آبی است و آرزو دارد عاشق کسی بشود و از آنجا بگریزد.
عنصر غالب روایی در آثار بوسی تعلیق داستانی است.این نویسنده با درهم ریختن پلات داستانی،زمان های را در هم ترکیب میکند و با این تکنیک کلیت داستان را بر محور تعلیق جلو میبرد.این کتاب از دو بخش تشکیل شده است درست شبیه به یک تابلوی نقاشی امپرسیونیستی.بخش اول که قسمت عمده کتاب را تشکیل میدهد سرتاسر تشکیل شده است از تاثرات خارجی که مانند رنگ گذاری های امپرسیونیست ها مخاطب را با یک شناخت کلی و گنگ از رنگ ها مواجه میکند و در بخش دوم با حجمی کم از کتاب تصویری نهایی را به مخاطب عرضه میکند.
این داستان افرادی در گذشته و حال به هم مرتبط میکند.برای مثال در داستان سربازس با صحنه قتلی شبیه به یک تابلوی نقاشی مواجه میشود که در آن از جیب مقتول کارت پستال نیلوفرهای آبی اثر کلود مونه پیدا میشود و این گونه ماجرای قتل به نقاشی پیوند میخورد.
درباره میشل بوسی
درباره میشل بوسی
میشل بوسی، زاده ی 29 آپریل 1965، نویسنده ی رمان های جنایی، مفسر مسائل سیاسی و استاد جغرافیای اهل فرانسه است.او نوشتن را در دهه ی 1990 آغاز کرد و اولین رمانش را زمانی نوشت که یک معلم جغرافی جوان بود. اما مراکز انتشارات متعددی، از انتشار این رمان سر باز زدند. او سپس به نوشتن داستان های کوتاه روی آورد و توانست موفقیت هایی به دست آورد و راه خود را در مسیر نویسندگی حرفه ای هموار کرد.
نکوداشت های کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

کتاب"نیلوفرهای آبی"سیاه، پرتره ای از سختی های تجسس در جامعه ای بسته است که توسط میشل بوسی، بسیار جذاب ارائه شده است. پایان رمان، یکی از شوکه کننده ترین پایان های داستان های جنایی عصر ماست.

Sunday Times

شاهکاری خیره کننده، غیر قابل انتظار و تسخیرکننده.

Daily Mail

قتل، همیشه به خصوص در مقابل پس زمینه ای زیبا، وحشتناک به نظر میرسد.به همین دلیل است که میشل بوسی رمان را با جذابیتی شبیه به آثار روکوکو آغاز میکند.

Sunday express

داستان در ژیبرنی، جایی که مونه نیلوفرهای آبی را نقاشی کرده است.همانجایی که آدمها زندگی میکنند،قتل هایی رخ میدهد،سرنخ ها پراکنده هستند و پلیس در حال تجسس است...کتابی هوشمندانه و گیرا

Times
قسمت هایی از کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه

پیرزن پشت پنجرۀ برج آسیاب نشسته و همه جا را زیر نظر دارد. این آغاز داستانی شگفت انگیز است که از 13 تا 25 ماه مه 2010 در دهکدۀ ژیورنی از پیش چشم و خیال او می گذرد و آدم ها و ماجراها را در گذشته و حال به هم می رساند... سربازرس سرناک با صحنۀ قتلی شبیه یک تابلوی نقاشی روبه روست. یافتن کارت پستال «نیلوفرهای آبی»، اثر کلود مونه، در جیب مقتول، داستان را با کودکی یازده ساله و رویاهایش ربط می دهد و سربازرس را با تنها آموزگار تنها مدرسة دهکده، زنی با چشمانی به رنگ نیلوفرهای آبی، در سودای عشق و گریز آشنا می کند...

او به اتاق نشیمن برمی گردد. به خود می گوید هنوز امکان وارونه شدن سیر حوادث هست. او به تازگی استفاده از اینترنت و کامپیوتر را یاد گرفته است و از امکاناتی که این وسیله در اختیار می گذارد لذت می برد. جلوی مانیتورش می نشیند و سایتی حاوی عکس های قدیم دانش آموزان دبستان ژیورنی را تماشا می کند. عکس سال تحصیلی ۳۷_۱۹۳۶ را پیدا می کند. مدتی به قیافه های مودب بچه های این عکس قدیمی خیره می شود. خدای بزرگ! هنوز او نمی تواند آن چه را که این پیرزن دیوانه برایش تعریف کرده باور کند. آیا امکان دارد؟ آیا از توهمات پیرزن سرچشمه نمی گیرد؟ آیا واقعا قاتل ژرم همان کسی است که این پیرزن می گوید؟ این شخص آخرین کسی است که می شود به او سوءظن داشت.

بعد از تردیدی طولانی، از جا بلند می شود. تصمیمش را گرفته است و می داند باید چه کند. کشوی بوفه را باز می کند و تقویمی قدیمی را برمی دارد. دوباره بر صندلی می نشیند و با گوشی تلفنش شماره ای را می گیرد. «الو، سربازرس لورانتن، من پاتریسیا مروال هستم.» در آن طرف خط سکوت ادامه می یابد. «همسر ژرم مروال. قضیه مروال، جراح چشمی که در ژیورنی به قتل رسیده، متوجه شدید…» صدایی عصبی در پاسخ می گوید: «بله… البته، متوجه ام. من بازنشسته شده ام، ولی هنوز آلزایمر نگرفته ام...»

مقالات مرتبط با کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی

داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»

داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق
داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق

این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.

نظر کاربران در مورد "کتاب «نیلوفرهای آبی» سیاه"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

به نظر من خوب نبود

1403/05/15 | توسطکاربر سایت
1
|

نمیدونم چطور توصیفش کنم... ی چیزی فراتر از یک پرونده قتل پنجاه صفحه اخر آدم رو تو دنیای عجیب تفکر غرق میکنه

1403/05/09 | توسطکاربر سایت
0
|

پروردگار کمک . خب بذارین خریدارای احتمالی رو ی راهنمایی کامل و جامع کنم : اگه اولین باره قصد دارین کتاب جنایی معمایی بخونین رد کنین بره چون زیادی پیچیده است نمی‌فهمین بیخیال این ژانر میشین کلا . کتاب تا بخش زیادی کشش نداشت ! یعنی انگار آدمو وادار ب خوندن نمی‌کرد و حالا نویسنده یا مترجم نتونسته بود هیجان رو منتقل کنه . که البته بنظر من مترجم کار خودشونو خوب انجام داده بود و احتمالا این از قلم نویسنده بوده . کاراگاهای کتاب خیلی ب دل من نشستن که فقط همین باعث شد کتابو ادامه بدم . ک البته سلیقه ایه . کتاب خیلی پیچیده بود و بنظرم بیشتر ازینا حقش بوده دیده بشه . ارزش یه بار خوندن رو داره بخاطر پایان بندی و جمع بندی عالی .

1403/04/29 | توسطترانه روغنیان
0
|

دقیقا این داستان هرلحظه آدمو شگفت زده میکنه و کلی معمای در هم پیچیده داره ک وقتی میفهمبن هنگ میکنین اصلا

1403/04/18 | توسطکاربر سایت
0
|

خوشم نیومد🫠

1403/03/14 | توسطکاربر سایت
1
|

کتابی که از خواندنش شگفت زده می‌شوید داستان سه زنی از دهه‌های مختلف که بر اثر قتلی به هم پیوتد داده می‌شوند اولی سنگدل دومی دروغگو وسومی خودپسند

1401/12/16 | توسطکاربر سایت
4
|
پاسخ ها

فوق العاده پیچیده و جذابه ، تا آخر داستان نمیفهمید چه خبره ، من که تا ساعت‌ها بعد از اتمامش، مات و مبهوت بودم، داستانی سراسر تعلیق...‌‌

1402/10/10|توسطآلما احمدی
0