به طور معمول زیر متن چیزی نیست که بتوان به راحتی بر آن انگشت گذاشت. می توان آن را احساس کرد، احساس می کنید. به دلیل این احساس عدم اطمینان پرسش هایی به ذهنمان خطور می کند که شاید آنها را مطرح کنیم، از این رو می توان به گونه ای با زیر متن روبرو شد، وقتی در این مسیر شگفت زده می شویم که: «آهان. این جای کار چندان درست به نظر نمی آید. این شخصیت واقعا چه مقصودی در نظر دارد؟» و یا وقتی که با خود فکر می کنیم: «یک کلمه اش را هم باور نمی کنم.» یا زمانی که احساس ناراحتی می کنیم و با خود می گوییم: مطمئنم که چیزی بیشتر از این در جریان است. خب این چه چیز است و چرا این شخصیت اینجا چنین کاری می کند با چنین حرفی میزند؟»
حدودیت وستن» درباره کارگردانی و هدایت بازیگر در کتابش کارگردان سینما» می گوید: زبان چیزی است که با کلماتمان بیانش می کنیم و زیر متن چیزی است که ما واقعا با زبان پیکری، با لحن صدایمان و با چشم ها و پیان کلی لمان بیانش می کنیم، زیر متن احساسات واقعی امان را بیان می کند، به عنوان نمونه احساسات ناشکیبایی و یا ناخوشایندی پنهان در پس مکالمه های همیشگی و بیهوده روزمره امان از طریق زیر متن بیان می شود. زیر متن تاریخچه عاطفی، مقاصد و استعاره با رویدادی عاطفی در مرکز توجه صحنه استه زیر متن به عمق گفتگو می افزاید. نویسنده می گوید بدون زیر متن. داستان سطحی به نظر می آید.»
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند