به طور معمول زیر متن چیزی نیست که بتوان به راحتی بر آن انگشت گذاشت. می توان آن را احساس کرد، احساس می کنید. به دلیل این احساس عدم اطمینان پرسش هایی به ذهنمان خطور می کند که شاید آنها را مطرح کنیم، از این رو می توان به گونه ای با زیر متن روبرو شد، وقتی در این مسیر شگفت زده می شویم که: «آهان. این جای کار چندان درست به نظر نمی آید. این شخصیت واقعا چه مقصودی در نظر دارد؟» و یا وقتی که با خود فکر می کنیم: «یک کلمه اش را هم باور نمی کنم.» یا زمانی که احساس ناراحتی می کنیم و با خود می گوییم: مطمئنم که چیزی بیشتر از این در جریان است. خب این چه چیز است و چرا این شخصیت اینجا چنین کاری می کند با چنین حرفی میزند؟»
حدودیت وستن» درباره کارگردانی و هدایت بازیگر در کتابش کارگردان سینما» می گوید: زبان چیزی است که با کلماتمان بیانش می کنیم و زیر متن چیزی است که ما واقعا با زبان پیکری، با لحن صدایمان و با چشم ها و پیان کلی لمان بیانش می کنیم، زیر متن احساسات واقعی امان را بیان می کند، به عنوان نمونه احساسات ناشکیبایی و یا ناخوشایندی پنهان در پس مکالمه های همیشگی و بیهوده روزمره امان از طریق زیر متن بیان می شود. زیر متن تاریخچه عاطفی، مقاصد و استعاره با رویدادی عاطفی در مرکز توجه صحنه استه زیر متن به عمق گفتگو می افزاید. نویسنده می گوید بدون زیر متن. داستان سطحی به نظر می آید.»