کتاب ارتداد

Ertedad
کد کتاب : 20289
شابک : 978-6000334079
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 248
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 24
زودترین زمان ارسال : 23 اردیبهشت

معرفی کتاب ارتداد اثر وحید یامین پور

رمان ارتداد نوشته وحید یامین پور رمانی است سیاسی که با ماجرایی عاشقانه گره خورده است. راوی، داستان را از ماجرایی درددناک و خونآلود در 22 بهمن 57 شروع می کند، تاریخی که برای عموم آن زمان نشان شادی و پیروزی بود در این جا محمل وقوع حادثه ای تلخ می شود. رمان به خواننده نهیب می زند و در پی آن است که خواننده خود پی ببرد که نسبت به آرمان های انقلاب و رهبر، کجا ایستاده است. رمان «ارتداد» در در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است. بر خلاف دیگر آثار نویسنده ترجیح داده است که درباره ی این اثر صحبت نکند و اجازه دهد که خواننده خود به هدف کتاب پی ببرد. ژانر کتاب تاریخ جایگزین است یعنی نوشتن درباره ی اتفاقی تاریخی، اگر به گونه ای دیگر رخ می داد یا اصلا رخ نمی داد.

کتاب ارتداد

وحید یامین پور
وحید یامین‌پور (زادهٔ ۱۳۵۹ در دزفول) پژوهشگر حوزه هنر اسلامی، نویسنده و فعال رسانه ای ایرانی است، که هم‌اکنون به عنوان رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد تهران شرق و مدرس دانشگاه امام صادق فعالیت می‌کند.
دسته بندی های کتاب ارتداد
قسمت هایی از کتاب ارتداد (لذت متن)
«بلا را ما انتخاب نمی ‏کنیم. بلا غالبا خودش سرزده می ‏آید و ماهیچه ‏های کرخت و خواب ‏آلود تاریخ را به تحرک وا‏می ‏دارد. بلا می ‏آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقا لحظه‏ ای که همگان در شهری پرپیچ ‏وخم و خاموش گم ‏وگور شده‏ اند و بی ‏مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی می‏ خورند، فتنه‏ ای جرقه می ‏زند و «وقت» و هنگامه ‏ای تجلی می ‏کند تا چشم‏ ها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایت‏ شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیده‏ ها سریع‏ تر از تصور ما رخ می ‏دهند...»

خدا در کمین مینشیند و گاه با یک عصیان شکل حادثه را عوض میکند.

می دانی دخترکم؟ آرزوها متولد می شوند. بعضی هایشان قد می کشند و میوه می دهند و بعضی هایشان نه؛ دود می شوند و گاهی بر باد می روند. تو تنها آرزوی بر باد رفتۀ منی؛ آرزوی که به آن تکیه کنم و دست های زندگی را روی شعله هایش گرم کنم. امروز، روز تولد توست و من همیشه با خود می گویم در این ناکجاآباد و در متن یک سیه روزی بی پایان بهتر است سالی چند بار برای تو جشن بگیرم. یا حتی هر روز، وقتی از خواب برمی خیزی و با طلوع چشمایت روز من آغاز می شود… .