کتاب نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است

Persian Story
کد کتاب : 20959
شابک : 978-6002291004
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 169
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
سعید محسنی
سعید محسنی متولد سال 1355 در اصفهان،نویسنده، طراح، کارگردان، بازیگر است. ویلیسانس کارگردانی تئاتر، از دانشگاه سوره اصفهان؛1381ـ فوق لیسانس کارگردانی تئاتر، از دانشگاه تربیت مدرس تهران؛1388 می باشد. اجراهای وی شامل:نمایش نویسنده، کارگردان: "وقتی که قرص ماه کامل می شود" اصفهان، تالار سوره؛ 1377 "فرنگیس" اصفهان، تالار اندیشه؛ 1378 کارگردانی: "فاسق" (هارولد پینتر) اصفهان، به عنوان پایان نامه؛1381 نمایشنامه نویسنده: "مادر اجاره‌ای" اصفهان، تالار سوره؛ 1382 "نام تمام مردگان یحیی است" اصفهان، ت...
دسته بندی های کتاب نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است
قسمت هایی از کتاب نهنگی که یونس را خورد هنوز زنده است (لذت متن)
سی و سه سالگی، مبهم ترین سال زندگی آدم است. سنی که برای شروع خیلی از کارها، دیگر دیر شده و برای تمام شدن خیلی چیزها، انگار هنوز وقت بسیار است. مثل ساعتی که کوکش کنده شده است. نمی شود عقربه هایش را پس وپیش کرد. نه آن قدر عقب وجلو می رود تا به زمانی که نشان می دهد بی اعتماد باشی و نه خیلی دقیق است که بشود با آن قول وقراری را تنظیم کرد. مثل ساعتی که سال هاست به این دیوار چسبیده و حدود زمان را نشان می دهد. تنها کاری که به نظر درست می رسد، حفظ همه چیز به همین صورتی است که هست. نه می شود تلاشی برای بهتر شدنش کرد و نه چندان می توان بدتر شدنش را تاب آورد. مهم این است که همه چیز طبق روالی مشخص و معلوم پیش برود. این است که تمام سعی ام را می کنم تا چیزی از جایش درنرود: قبل از طلوع بیدار می شوم. نماز می خوانم. دو سه صفحه ای قرآن می خوانم. جانمازم را جمع می کنم. کتری را روی اجاق می گذارم. لگن مادر را آماده می کنم. به باغچه آبی می پاشم. چای دم می کنم. برای مادر لگن می برم. صبحانه ی مادر را توی سینی برایش می برم. لگنش را به دست شویی می برم. خالی می کنم. برمی گردم. سفره ای کوچک می اندازم. صبحانه می خوریم. در می زنند. در را باز می کنم. خواهرم با بچه اش تو می آیند. به چشمان ملیحه نگاه می کنم که سرخ است. لباس می پوشم. به حرف های خواهرم گوش نمی دهم که یک ریز کلمات را توی هوا ول می کند.