اسطوره ها و افسانه هاه چیزی نیستند جز آنچه مردم طی قرون و اعصار دوست داشته اند صاحب آن باشند یا آن را به خود منتسب کنند. چیزی که مردم دهان به دهان و سینه به سینه چرخانده اند و (من و شما و فردوسی هم جزو مردم) کوشیده اند (یا کوشیده ایم) تا از این طریق فلسفه وجودی قومیت و ملیت خود را برای خود و دیگری بازگو کنند و هویت یابند. این بحث مطرح نیست که اصولا سلسله ی پادشاهی ایران با همان نظم و ترتیبی که در شاهنامه ی فردوسی آمده سندیت دارد یا ندارد، بلکه مهم گفتاری است که فردوسی بر مبنای تعریف ها و تأویل ها و تفسیر خود از این رویدادهای مردم پسند به خوانندگان می دهد.
کتاب از کیومرث تا همای