یکی از آقای کوینر پرسید که آیا خدایی وجود دارد یا نه؟ آقای کوینر گفت: «به تو توصیه می کنم فکر کنی که آیا با دانستن جواب این سوال، رفتارت تغییر خواهد کرد یا نه. اگر تغییر نکند، موضوع منتفی است. اگر تغییر کند حداقل می توانم این قدر کمکت بکنم که تو تصمیم خودت را گرفته ای: تو به خدا نیاز داری.»
برای دلداری دادن به بخت برگشته ای هنگام مرگ، آقای کوینر از او خواست دست از اموالش بشوید. همین که مرد دست از همه چیز شست و فقط زندگی اش برای او باقی ماند، اندیشمند بی درنگ به او گفت: «حالا از آن هم دست بشوی.»
کسی به آقای کوینر گفت: «قاضیان ما رشوه خوار هستند.» آقای کوینر پاسخ داد: «متأسفانه اصلا این طور نیستند، حتی با بالاترین مبالغ هم نمی توان آن ها را تطمیع کرد تا حق را بگویند.»