«قنادی ادوارد» دومین مجموعه داستان آرش صادقبیگی است. صادقبیگی اهل اصفهان است و در زمینۀ روزنامهنگاری تجربیات زیادی دارد او سردبیر فصلنامه داستانی «سان» و مدیر مسئول مجله «ناداستان» است. پیشتر هم به مدت چند سال سردبیر مجله «همشهری داستان» بوده است.«بازار خوبان» مجموعه داستان اول او برنده جایزه جلال شده است.
«قنادی ادوارد» شش داستان کوتاه دارد و به غیر از دو داستان «قنادی ادوارد» و «شاخههای روشن» بقیۀ داستانهای این مجموعه قبلا در مجلات و ویژهنامههای داستانی چاپ شدهاند. هر کدام از داستانهای این مجموعه حال و هوا و البته راویهای متفاوتی دارند. زمان وقوع داستانها هم برهههای مختلفی را دربرمیگیرد؛ زمان قاجار، زمان انقلاب، زمان جنگ و زمان کنونی مقاطعی هستند که داستانها در آنها اتفاق میافتند. پاسخ چشم، دویدن به خواب، صد مثلت، شاخههای روشن، قنادی ادوارد و کبابی سردست عنوانهای شش داستان این مجموعه هستند.
داستان «قنادی ادوارد» فضای ذهنی جالبی دارد. مردی در سن شصت و هشت سالگی در حال خون دادن از حال میرود و در آن حال به فضای کودکی و جوانی و آدمهای آن دوره برمیگردد. بعد از بههوش آمدن تصمیم میگیرد به محلۀ قدیمی و دوست قدیمی خودش آواک سر بزند.
در داستان «کبابی سردست» مردی مجبور میشود برای رفتن به آمریکا، دکمههای سر دستی را که یادگاری از زمان شاه هستند، بفروشد. اما او عکس آن دکمهها را نگه میدارد.
صادقبیگی این توانایی را دارد که امور روزمره و واقعی پیش چشم ما را به شگفتی تبدیل کند. قنادی ادوارد که سالها در تقاطع خیابان کارگر و جمهوری بوده است در داستان تبدیل به مکانی شگفتانگیز میشود. این امر را در داستانهای دیگر این مجموعه نیز میتوان دید. آدمهای داستانهای صادقبیگی معمولا ارتباطشان با هم کامل نیست و داستان این آدمها در بستری از نقص ارتباط شکل میگیرند. داستانها در دو لایه رخ میدهند؛ در لایه کنش و در لایۀ درک کنش. به عنوان مثال در داستان «پاسخ چشم» مهمترین کنش یعنی خودکشی پرتو پیش از شروع داستان رخ داده است و داستان در واقع به دنبال توضیح و درک این کنش است. نثر صادقبیگی سهل و ممتنع است و اصطلاحات و واژههای قدیمی را با اصطلاحات امروزی ترکیب میکند.
«قنادی ادوارد» مجموعه داستانی خواندنی است، موضوعات و پرداخت داستانها برآمده از تجربۀ زیستی و کاری نویسنده به عنوان روزنامهنگار هستند. از این رو، طوری پرداخت شدهاند که خوانندگان عام هم میتوانند از این داستانها لذت ببرند.
کتاب قنادی ادوارد