وقتی جک، که قرار است تا شش ماه دیگر بمیرد، وسط خیابانی شلوغ بیهوش می شود، به بیمارستانی نامعلوم در مکانی عجیب منتقلش می کنند. مکانی که در آن نگهبانان مسلح، بچه های عجیب و غریب و موجوداتی خارق العاده وجود دارند. خبری از پدر و مادرها و تلفن نیست و فرار هم غیرممکن است. مدیر آنجا پروفسوری است که به جک می گوید ژنی که از جدش ارث برده، دارد او را می کشد. جد جک شاهزاده ای بوده که زمانی در تمدنی باستانی زندگی می کرده. حالا این ژن دارد با سرعتی زیاد جک را قوی می کند و همین او را از بین می برد. اما جک باید قوی بماند، چون نجات دنیا به او بستگی دارد.
درباره پیتر لرنگیس
متولد 1955 ، در بروکلین ، نیویورک ، نویسنده آمریکایی داستان های کودکان و نوجوانان است که بیشتر با مجموعه Seven Wonders و کارهایش در سریال 39 سرنخ شناخته می شود.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟