جسورانه، مبتکرانه و خنده دار.
رمانی لذت بخش درباره ی ماهی، سرنوشت، خانواده، نور ماه، جنون و اسطوره.
داستانی دلنشین و صمیمی درباره ی کشف خویشتن.
«استن» از جایش بلند شد. در را باز کرد. عمویش برگشت طرفش. فریاد زد: «بفرمایین! خط تولید جدیدمون!» آن وقت قوطی کوچکی را بلند کرد که رویش با خط طلایی، درشت نوشته شده بود: کنسرو بی نظیر ماهی طلایی پاتز.
«پانچو» می رقصید و ماهی ها هم در اطرافش می رقصیدند. توی همان آبی می چرخیدند و تاب می خوردند که همین چند لحظه پیش صحنه ی وحشی گریشان بود. یکهو کسی داد زد: «نفس بکش پیرلی! نفس بکش!» بله، «پیرلی» از وقتی رفته بود توی آب تا حالا نفسش را نگه داشته بود.
هدف زندگی کردن چیست اگر هیچ خطری وجود نداشته باشد که با آن مواجه شویم و بر آن غلبه کنیم؟
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟