آمد که قبل از بحث از چهار نظریه پرداز بزرگ تا حدی به تفصیل به مسئلهی تعریف بپردازیم، و بالأخره سنجش دقیق و مفضل نوازم هرمنوتیک برای تأویل ادبی، که مقصود از به عهده گرفتن این برنامه در مرتبه ی اول بود. به جد دومی را گذاشته شده گر چه فصل های اول و آخر اثر حاضر ځوانندهای علاقه مند را اجمالا با آنچه در شرف وقوع است آشنا می سازد
علم هرمنوتیک، به طوری که در فصول آینده خواهیم دید، وقتی به اصیل ترین ساحت همایش دست یافت که از انباشت فوت و فن های توضیح متن دور شد و کوشید مسئله ی هر منو نیکی را درون افق برآورد کلی از خود تأویل ببیند. بدین ترتیب علم هرمنوتیک متضمن دو کانون توجه متفاوت و دارای کنش متقابل است: 1) واقعی فهم مثن، و ۲) پرسش پرشمول تر از آنچه فهم و تأویل، ماهیت، هستند.