ما ایرانی ها عادت داریم خود یا دیگران را بر اساس صغرا کبراهای غلطی که می چینیم طبقه بندی بکنیم و پس از طبقه بندی افراد و اشخاص و ملت ها و حالات آنها و به اصطلاح فرنگیان «آنکادره» کردن انسان در چارچوب های خیالی خود، می کوشیم همان طبقه بندی را از ازل تا ابد حفظ کنیم و هرگز، به هیچ قیمتی، حاضر نمی شویم که در اعتقادها و داوری هامان کوچک ترین تغییری را قبول بکنیم. بدین ترتیب بر اساس خیال های واهی و پوسیده خود، اغلب اتفاق می افتد که بنیاد تحجر را بگذاریم، در تحجر زندگی کنیم و موقعی که آخرین نفسمان را می کشیم و دستی پلک های سرد شده ما را بر روی چشم هایمان می کشد و چانه مان را می اندازد، هنوز در قالب آن آخرین حباب های هوایی که از خود در جهان هستی پراکنده ایم به تحجر می اندیشیم و در گسترش تحجر نقش بزرگ تاریخی خود را بازی می کنیم. اگر مثلا در گذشته ما سننی داشته باشیم و ادبیات درخشانی و بدان ها بالیده باشیم، به دلیل آنکه می ارزید بدان ها ببالیم؛ امروز هم که دری به تخته خورده است و این همه تغییر اجتماعی، تاریخی و ادبی در جهان پیدا شده است، ما هنوز می نشینیم و به گذشته می بالیم. به دلیل اینکه ما با بالیدن به گذشته شروع کرده ایم و در همان بالیدن به گذشته متحجر شده ایم؛ و اینک هر روز در هر گوشه این ملک تاریخ تکرار می شود و ما تحجر بالیدن را در همه جای این ملک تکرار می کنیم...
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند
خواندن این کتاب بسیار لذت بخش و آموزنده است. دکتر براهنی در این اثر گرانسنگ قصه نویسی را با تحلیل نمونههای آثاری مختلف از نویسندگان مورد واکاوی علمی قرار میدهند.
هر کسی که با ادبیات سر و کار داره ،حتی تویی که کتابخوان هستی ، خواندن این کتاب برایت غنیمت است، فوق العاده ست این کتاب