کتاب امینه

Amineh
کد کتاب : 27535
شابک : 978-9645989406
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 382
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب امینه اثر مسعود بهنود

"امینه" رمانی است جذاب و گیرا که "مسعود بهنود" آن را از تلفیق خیال و افسانه با واقعیت های تاریخی آفریده است. خاتون یا همان "امینه" دختری است چموش و زیرک که سوارکار و جنگاور است و در تقدیر او قرار گرفته که به عقد "شاه سلطان حسین صفوی" در بیاید. سلطان حسین که پادشاهی است ضعیف النفس، شیفته ی "امینه" شده و او را سوگلی خود می کند و این داستان شرحی است از زندگی "امینه" که چطور راه خود را از دربار صفویه به شمال و در میان ترکمن ها پیدا می کند و نقش برجسته ای در پایه گذاری سلسله قاجاریه ایفا می کند.
"مسعود بهنود" این روایت داستانی را در بستر تاریخ دویست و بیست ساله ی ایران، یعنی از اواخر دوره ی صفویه تا پایان دوره ی قاجار شکل می دهد و زندگی نامه ای خیالی از "امینه" را که مادربزرگ یکی از مشهورترین شخصیت های تاریخی به نام "آغا محمدخان قاجار" است، ارائه می کند. این رمان خواندنی که سقوط و نابودی صفویه و به دنبال آن دوره های کوتاه سلطنت افشاریه و زندیه را به تصویر می کشد، قصه ای است از نقش تاثیرگذار زنان دربار و زیرکی بانوانی که زمینه را برای شکل گیری سلطنت قاجار فراهم نمودند. "امینه" از جرگه ی همین زنان هوشمند و آگاه است که مسیر پیشرفتش را با سرنوشت کشور گره می زند و آنقدر در این راه پیش می رود که به عنوان زنی روشنفکر راهی اروپا می شود. "مسعود بهنود" با قلم گیرای خود، مقایسات قابل توجهی از تفاوت های برجسته ی جایگاه بانوان در جوامع اروپایی و حرمسرای سلطان ارائه می دهد و داستان فتح خونین اصفهان توسط "محمود افغان" را لا به لای قصه هایی که "امینه" برای فرانسوی ها تعریف می کند، به تصویر می کشد.

کتاب امینه

مسعود بهنود
مسعود بهنود (زاده ۲۸ مرداد ۱۳۲۵) نویسنده و روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز ایرانی است و آثاری در زمینهٔ سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشته‌است. بهنود به‌عنوان یک روزنامه‌نگار در روزنامه‌های متفاوتی کار کرده‌است. وی جزو معدود افرادی است که در دو نظام متفاوت در سطح بالایی اجازه قلم‌زنی داشته‌است. وی در دوران حکومت پهلوی سردبیر روزنامه سراسری آیندگان (یکی از سه روزنامه اصلی کشور به همراه کیهان و اطلاعات) بود و در دوره حکومت جمهوری اسلامی نیز سردبیر مجله تهران م...
قسمت هایی از کتاب امینه (لذت متن)
اول این را شروع کنم که می خواهم برایتان قصه بگویم یک قصه تاریخی می توانید فرض کنید که اصلا هیچ یک از شخصیت ها واقعی نیستند راستی هم انها افسانه اند به خصوص خود امینه من در بعد از ظهر یک روز پاییزی به فکر او افتادم . یعنی خودم نیفتادم ان کسی من را به این فکر انداخت که حالا برای خودش کسی شده و بعید نیست به خاطر انتشار این کتاب علیه من شکایت کنند. اما فکرش را کرده ام اگر وکیل بگیرد و مرا به محکمه بکشاند مدرکی دارم که نشان می دهد خودش با همان خط خرچنگ قورباغه اش به من نوشته که هر کار خواستم با این قصه بکنم. اگر حالا بعد از چند سالی جلوی من سبز شود و چشمان درشت سیاهش را به من بدوزد و بگوید : چرا این کار را کردی ؟به او خواهم گفت :تو چرا مرا گول زدی ؟ چرا بازیم دادی ؟پس یکی تو زدی یکی هم من بی حساب … بله ؟ و او چه دارد بگوید جز ان که مثل دفعه قبل خودش را بزند به ان راه یعنی کاریست گذشته حالا بیا برویم به بسطام به زیارت مزار با یزید . و بعد هم شروع کند با ان لهجه نیمه افغانی نیمه تاجیکی خواندن :ان شنیدستم که روزی با یزید … و من هم بگویم بابا تو سعدی نخوان ! و بعد بخندیم .