کتاب از دل گریخته ها

Az-Del-Gorikhteha
کد کتاب : 27531
شابک : 978-0000017314
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 231
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب از دل گریخته ها اثر مسعود بهنود

مجموعه ی "از دل گریخته ها" از نه داستان تشکیل شده است که درباره حرم شاهی ،ملیجک و زنان حرم ناصری و یک داستان در باب شاهنشاه است. روایت ها با تکیه به تخیل و بستر تاریخی مخاطب را در سرسراها و اندرونی دوران ناصرالدین شاه و کشمکش های آن ایام فرو می برد تا از لذت خوانش بهره مند شود.
بهنود به عنوان یک روزنامه نگار در روزنامه های متفاوتی کار کرده است. وی جزو معدود افرادی است که در دو نظام متفاوت در سطح بالایی اجازه قلم زنی داشته است. وی در دوران حکومت پهلوی سردبیر روزنامه سراسری آیندگان (یکی از سه روزنامه اصلی کشور به همراه کیهان و اطلاعات) بود و در دوره حکومت جمهوری اسلامی نیز سردبیر مجله تهران مصور و نویسنده نشریه آدینه بوده است. در مجموعه "از دل گریخته ها" وضعیت ها و موقعیت ها و شخصیت های جذاب و خواندنی ای حضور دارند اما داستان ملیجک از این مجموعه مورد تمجید عموم خوانندگان قرار گرفته است.

کتاب از دل گریخته ها

مسعود بهنود
مسعود بهنود (زاده ۲۸ مرداد ۱۳۲۵) نویسنده و روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز ایرانی است و آثاری در زمینهٔ سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشته‌است. بهنود به‌عنوان یک روزنامه‌نگار در روزنامه‌های متفاوتی کار کرده‌است. وی جزو معدود افرادی است که در دو نظام متفاوت در سطح بالایی اجازه قلم‌زنی داشته‌است. وی در دوران حکومت پهلوی سردبیر روزنامه سراسری آیندگان (یکی از سه روزنامه اصلی کشور به همراه کیهان و اطلاعات) بود و در دوره حکومت جمهوری اسلامی نیز سردبیر مجله تهران م...
قسمت هایی از کتاب از دل گریخته ها (لذت متن)
از دل گریخته ها، در حقیقت از دلی نگریخته اند، همچنانند که همه آدمها و همه وقایع که فراموش می شوند. روزگارانی در دل ها بوده اند، اما با گذر زمان از یاد رفته اند. آیا اگر دوباره به یادها آورده شوند، در دلها جامی گیرند؟ این وسوسه ای است که آدمی را وا می دارد تا از گنج صندوقخانه یاد بیرونشان آورد و بر صفحه سفید بسپارد، شاید دوباره در دلها جایی بگیرند. از دل گریخته ها، قصه نیستند که ساخته تخیلی باشند. شاید گوشه هایی از چهل تکه وجودشان در تاریخ اثری گذاشته باشد اما تاریخ هم نیستند. از دل گریخته ها، گاه به روزگار خود سری و سامانی داشته اند، چندان که رفته اند تا در میان هزاران و هزاران هزار خاطره مدفون شوند، اینک بادی دوباره از آنها می شود.

از دل گریخته ها، واقعیت بوده اند. بوده اند، حادثه شده اند، رخ داده اند، گیرم گاه در روایت، به دلخواه آسمانشان را که ابری و خاکستری بوده، آبی کرده ام و درختان خشک را سبزی داده ام. گاه حتی درختی کاشته ام در حیاط خالی شان. گاه آنها را عشقی بخشیده ام و گاه در غمی نشانده ام.