به شکل عجیبی تأثیرگذار.
استادانه... سبک نگارش روان اما جزئی نگر بارگاس یوسا، مسحورکننده است.
باور این موضوع سخت است، اما بارگاس یوسا با گذشت زمان فقط دارد بهتر می شود.
آدم که نمی تواند در تمام طول عمرش ثابت قدم و اخلاق گرا باشد، مگر این که بخواهد راهش به مرگ ختم شود.
هیچ چیزی در زندگی آن قدرها موفق نمی شود که در رویای انسان سامان گیرد.
گاهی اوقات تقدیر چقدر بی انصاف است با هنرمندانی که رویای یافتن بهشت را در این دره ی خاکی اشک ها در سر می پرورانند.
این رمان نیز مانند سایر آثار «بارگاس یوسا»، روایتی جذاب و خوش ساخت دارد
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
نویسندگی برای بارگاس یوسا همیشه سلاحی در برابر ناامیدی و استبداد بوده است و آثار او همواره تلاشی برای مقابله با امواج جریانات سیاسی و فکری آسیب زا بوده اند.
گمان کنم که این دومین رمانی باشه که براساس زندگى پل گوگن نگاشته شده. رمان طلای اندامها نوشته چارلز گراهام و با ترجمهٔ بهرام بیگی سالها قبل منتشر شد. رمانی موفق که البته سالهاست تجدید چاپ نشده. ماریو بارگاس یوسا در زمینه آثار زندگینامه ای صاحب تجربهٔ فراوانی است.
رمان ماه و شش پشیز(پنی) چاپ ۱۹۱۹ اثر سامرست موام هم در مورد زندگی گوگن هست.قبلن این کتاب با نام طلسم هم ترجمه شده.