دختری از پرو اثر ماریو بارگاس یوسا داستانی در مورد 4 دهه از زندگی مردی به نام ریکاردو و عشق عجیب او به یک دختر اهل پرو می باشد . ریکاردو در دوران کودکی با دختری زیبا و شاد به نام لیلی آشنا می شود . لیلی دختری شیطان است که خود را شیلیایی معرفی می کند و هرگز سایر بچه ها را به خانه دعوت نمی نماید . ریکاردو عاشق لیلی است ولی بعد از مدتی معلوم می شود حرف های دختر بچه دروغ بوده و لیلی از آن محل می رود .
ماجرای رمان از این قرار است که ریکاردو نخستین بار در ابتدای نوجوانی در دهه 1950 در یکی از محلات لیما – پایتخت پرو – با دختری آشنا می شود که او را “شیلیایی کوچک” می نامند. این آشنایی نطفه عشقی طولانی مدت را در او می پرورد و سال ها ریکاردو را به دنبال دختر می کشاند. دختر اهل پرو دختری زیباست که اولویت اول زندگیش خودش می باشد ، او عاشق پول و تجملات است و برای رسیدن به آن ها هر کاری می کند . دخترک به دنبال مردهای پولدار و زندگی پرماجراست و خیلی راحت با پیدا کردن سوژه ثروت مندتر ، سوژه قبلی را در اوج نامردی رها می کند ... کتاب کشمکش های ریکاردو و دختر بد و روند عشق آنهاست .
این رمان ۷ فصل دارد که عناوین شان به این ترتیب است: دختران شیلیایی، نبرد چریکی، نقاش اسب ها در لندن مدرن، دیلماج قلعه مگارو، کودک صامت، آرکویمدس سازنده موج شکن ها، مارسلا در لاواپیز.
لوسا یک داستان عاشقانه بدون حاشیه می نویسد. او یکپارچه آن را به بافتی غنی از جو اجتماعی زمانه می پوشاند. . . . نوشته شده با شور و اشتیاق و انرژی است.
بسیار جذاب و سرگرم کننده است.
با تمام وجود می خواهمت . در این چهار سال به جز رویا بافی درباره ی تو و دوست داشتنت هیچ کار نکردم و همین طور لعنت کردنت هر روز و هر شب .
تصمیم گرفته بود در آینده هرگز عاشق نشود . حالا به عشق های سطحی اکتفا می کرد ، چون قبلا همه ی احساساتش را به پای آن دختر ریخته بود .
بد شانسی های احساسی ام بیشتر ناشی از خودم بود تا او ، زیرا او را طوری دوست داشتم که او هرگز قادر نبود همان طور دوستم بدارد ، اگر چه در فرصت های نادری کوشیده بود .
این رمان نیز مانند سایر آثار «بارگاس یوسا»، روایتی جذاب و خوش ساخت دارد
نویسندگی برای بارگاس یوسا همیشه سلاحی در برابر ناامیدی و استبداد بوده است و آثار او همواره تلاشی برای مقابله با امواج جریانات سیاسی و فکری آسیب زا بوده اند.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
من این کتاب و اصلا دوست نداشتم چون باید دائم یه فرهنگ لغت پیشت باشه من عاشق کتاب خوندنم تو کتاب هم چیزی برام مهمه گیرایی داستان و روان بودن متنه و معمولا چند صفحه از کتاب میخونم اگه گیرایی نداشته باشه اصلا وقتمو تلف نمیکنم این کتاب جزو همون کتابها بود❤️
رمانی پر ماجرا در پیرنگ داستان با ارجاعات تاریخی/ سیاسی بسیار در پس زمینه _ طوری که پس از خوندن چهل پنجاه صفحه احساس میکنی که انگار دویست صفحه خوندی _ که با توضیحات پاورقی خوب مترجم ، خواندنش راحتتر و جذابتر هم شده است .