تاریخ کوبا سراسر پر از سلطه ی بیگانه و مبارزه علیه سلطه بوده است. از اواخر قرن پانزدهم، که اسپانیا این سرزمین را «کشف» کرد، مردم بومی آن را به بی رحمانه ترین شکلی در کشتزارهای توتون و شکر و معادن طلا به کار گرفت و زمانی که به معنی واقعی نسل آن ها را برچید، از افریقا برده آورد. برده ها چندین بار قیام کردند اما سرکوب شدند. با برچیده شدن برده داری در قرن نوزدهم، برده ها کارگر شدند و کوبایی ها خواستار استقلال. رهبر بزرگ استقلال طلبی خوزه مارتی بود که به زندان و تبعید به اسپانیا محکوم شد. پس از بازگشت از اسپانیا مبارزات استقلال طلبی را ادامه داد و باز اخراج شد و به امریکا رفت. مارتی در آغاز از سرمایه داری دفاع می کرد، اما با مشاهده وضعیت کارگران در امریکا مخالف این نظام شد. او که تقریبا با مارکس هم زمان بود، با افکار او آشنا شد و بسیاری از نظرات مارکس را پذیرفت. اما معتقد بود که کوبا اول باید استقلال مالی یابد و بعد به سمت انقلاب اجتماعی حرکت کند.
مجموعه به درد بخور. دست مریزاد