برخیز بتا بیا ز بهر دل ما/ حل کن به جمال خویشتن مشکل ما/ یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم/ زآن پیش که کوزه ها کنند از گل ما
چون عهده نمی شود کسی فردا را/ حالی خوش دار این دل پر سودا را/ می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه/ بسیار بتابد و نیابد ما را
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا/ چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا/ معلوم نشد که در طربخانه خاک/ نقاش ازل بهر چه آراست مرا
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/ جان و دل و جام و جامه پر درد شراب/ فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب/ آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
آن قصر که جمشید در او جام گرفت/ آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت/ بهرام که گور می گرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
. نبوغ و درخشش این شاعران در بیان جنبه های اساسی زندگی انسان و به تصویر کشیدن قدرت دگرگون کننده ی عشق، در طول زمان طنین انداز بوده