کتاب «نظام ایدئالیسم استعلایی» اثر سترگ فردریش ویلهلم ژوزف شلینگ، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم است که درصدد است تا نظامی از معرفت و حقیقت را سازمان ببخشد. این اثر که در سال 1800 منتشر شد، مهمترین اثر اولیه شلینگ و یکی از متون اصلی در تاریخ ایدئالیسم آلمانی به حساب میآید. در واقع، این کتاب تلاش میکند تا ابعاد ذهنی و عینی تجربه انسانی را در چارچوبی کانتی با هم تطبیق دهد. در واقع شلینگ در این کتاب درصدد است تا کاری که کانت موفق به انجام آن نشد، یعنی بیان گزارهای وحدت بخش بین عقل عملی و عقل نظری، را انجام دهد.
شلینگ کتابش را با این فرض شروع میکند که همۀ دانش و معرفت ما از برخورد یک واقعیت عینی و تجربی با ذهن است نشئت میگیرد. او نام تمام امور تجربی بهطور کلی را «طبیعت» میگذارد و از طرف دیگر ذهن ما در مقابل آن، «من استعلایی» نام دارد. مشکل اصلی که شلینگ در برخورد این دو صورتبندی کرده و به آن میپردازد، همزمانی امر خودآگاه (من) و امر ذاتا ناخودآگاه (طبیعت) در عمل دانستن است. او دو احتمال را بررسی میکند: یا امر عینی اولیه است و ما باید بفهمیم که چگونه امر ذهنی با آن همسو میشود، یا امر ذهنی اولیه است و باید توضیح دهیم که چگونه امر عینی از آن استنتاج میشود.
کار شلینگ از این جهت استعلایی است که، مانند کانت، از تحلیل معرفت انسانی آغاز میشود و نه ادعاهای متافیزیکی. او رویکردی انتقادی را اتخاذ میکند و پیشنهاد میکند که طبیعت، خود انسان و امر مطلق موجودیتهای متافیزیکی نیستند، بلکه پدیدههایی هستند که در دامنهای از تجربه ما قرار دارند. یکی دیگر از مواردی که منجر به اهمیت این کتاب میشود، استفاده منظم شلینگ از روش دیالکتیک است که به عقیده او برای فراروی از امور متناقض ضروری است. این فرایند دیالکتیکی شامل تزی است که ضد خود را دربر میگیرد و منجر به سنتزی میشود که تناقض را حل میکند. همچنین قابل ذکر است که شلینگ در این اثر درباب هنر نیز بحث کرده. وی هنر را عالیترین بیان وحدت سوژه و ابژه میداند. بهطور کلی این کتاب متنی اصیل محسوب میگردد که خواندنش برای علاقهمندان به فلسفه، بهویژه ایدئالیسم آلمانی، ضروری است.
کتاب نظام ایدئالیسم استعلایی