چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسندۀ نامدار آمریکایی، جایی گفته است «جهنم یعنی اینکه هر روز کلۀ صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شوی، خواب آلوده از تخت پایین بخزی، لباس بپوشی، به زور غذا بخوری، مستراح بروی، دندان هایت را مسواک بزنی، موهایت را شانه کنی، از خانه بیرون بزنی و یک ساعت در ترافیک گیر کنی تا به محل کارت برسی، یعنی همان جایی که باید کلی پول برای یک نفر دیگر دربیاوری، و تازه سپاسگزار هم باشی که چنین موقعیتی نصیبت شده است». اینکه چگونه ممکن است کسی از چنین وضعیتی سپاسگزار باشد و برای به دست آوردن آن دست و پا هم بزند، موضوعی است که میا توکومیتسو، استاد تاریخ دانشگاه ملبورن، در کتاب «کاری را بکن که دوست داری، و دروغ های دیگر پیرامون موفقیت و خوشبختی» بدان می پردازد. آنچه او را به تأمل وامی دارد این نکته است که کارمندان و کارگران آمریکایی اکنون در اوج بهره وری هستند، ساعات بیشتری را در محل کار سپری می کنند و برای انجام کار بیشتر و بیشتر از خود مایه می گذارند، بااین حال روی هم رفته چیز زیادی در ازایش به دست نمی آورند.