کتاب همسایگی

Neighborhood
کد کتاب : 29142
شابک : 978-6004055437
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 90
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
قسمت هایی از کتاب همسایگی (لذت متن)
قلب من تالاپ تالاپ نمی کنه. حتی تیک تیکم نمی کنه. اگه یه نفر سرش رو بذاره رو سینة من، به زور یه صدایی می شنوه. یه صدای پای آروم. انگار یه نفر نصفه شب می خواد بره یه جایی. «من زیر تختا رو نگاه می کنم. بعضی وختا چیزای خوبی اون جا پیدا می شه. یه روز چاقه وختی زیر تختا رو جارو می کرد یه چیزی اون زیر پیدا کرد. زودی می خواس قایمش کنه. ولی فهمید که من دیدم. دست من رو گرفت برد بیرون. گفت به کسی نگم. این یه رازه بین ما دوتا. آدم باید راز رو تو قلبش نگه داره.» «همسایگی» مجموعه داستانی است از امین ملکیان، کارکردی که نویسنده در این مجموعه دنبال می کند داستان گویی اجتماعی است. او بسیار روان و صمیمی داستان هایش را بازگو می کند. نثری بی ادعا دارد و واژگانی خودمانی: «طیب خانوم چقد کشک می آری؟ آب دهنمون ول شده از بس کشک خوردیم. یه چیزی دیگه بیار. لواشک بیار. کاکائو بیار، یا اصلا نمی خواد بیاری! نیار! کسی چیزی نمی گه که، ملیحه خانوم رو ببین! پاستیل آورده، من اینا یادم می مونه. دخترشم چه بزرگ شده ماشالا... کارکرد دیگری که «همسایگی» دارد توجه اش به طنز است. طنزی که در داستان ها تنیده شده و در عین سادگی کلام نویسنده در خدمت داستان گویی اوست و لحظاتی را می آفریند که خواندنی است و مخاطب را با خود می کشاند و در ذهنش ماندگار می شود: «حاجی گفت: ’ماهی رو چرا اون جا گذاشتین؟ اون هم تو دبه! بذارین پایین تماشاش کنین.‘» «از دست این گربۀ بی پدر! هی میره رو تاقچه دستش را می کنه تو ظرف این...»