روزی بود و روزگاری. مردی به نام حامد برای دادخواهی نزد پادشاه رفت. میان حرف هایش گفت: «با نیکوکار، نیکویی کن و رفتارهای انسان بدکردادر، برایش بالاترین تنبیه است.» پادشاه از این حرف خیلی خوشش آمد و گفت: «عجب حرفی زد مرد! راست می گویی! بدکردارها همیشه خودشان در عذاب اند. از تو می خواهم هر روز به اینجا بیایی و این حرف را بگویی. واقعا نیکوست!» ...