شگفت آور، هوشمندانه، تفکربرانگیز، و بسیار سرگرم کننده.
خوش ساخت و صادقانه.
هیچکس مانند ساراماگو نمی نویسد، بسیار دغدغه مند و در عین حال، به شکل باشکوهی آزاد و رها.
در حیرتم چرا کشوری مثل ایالات متحده، با این همه عظمت در تمامی چیزها، غالبا روسای جمهوری این چنین کوچک دارد. جورج دبلیو بوش شاید کوچکترین تمام آن هاست. این مرد، با هوش متوسط اش، جهالت عمیق، مهارت های ارتباطی سر در گم و سر فرود آوردن مداوم در برابر وسوسه ی سخت بی منطق اش، خودش را به وضع گروتسگی یک کابوی نشان داده که وارث جهان شده است و آن را با گله گاوان اشتباه گرفته است. ما نمی دانیم واقعا او چی فکر می کند، حتی نمی دانیم آیا فکر می کند (با حس نجیب واژه)، نمی دانیم آیا آدمک مصنوعی است که بد به او برنامه داده شده که دائما گیج است و پیغام ها را عوض می کند و به درونش می برد.
برحسب تصادف امروز خبردار شدیم سگی که اوباما قول داده بود به دخترهایش بدهد، یک سگ پرتغالی است. بدون شک این واقعه ای موفقیت آمیز برای دیپلماسی پرتغال است و لازم است کشور ما حداکثر استفاده را برای روابط فی مابین با ایالات متحده ببرد که اینچنین غیرمنتظره توسط نماینده ی مستقیم ما، حتی مایلم بگویم سفیر ما، در کاخ سفید فراهم آمده است. عصر جدیدی در راه است. من کاملا اطمینان دارم این بار که من و پیلار به ایالات متحده بازگردیم، پلیس مرکزی دیگر کامپیوترهایمان را ضبط نخواهد کرد تا از هاردهایمان کپی بردارد.
اگر مهاجرت نکرده ای، پس پدرت این کار را کرده و اگر پدرت مجبور نبوده از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، تنها به این خاطر بوده که پدربزرگت چاره ای جز رفتن نداشته است.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
ژوزه ساراماگو در سال 1998 میلادی به خاطر خلق داستان هایی افسانه وار، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.