داستان عاشقانه ای فلسفی.
داستانی به دقت نگاشته شده که همانند رویاهای خودمان است.
داستان کوتاهی پرمایه و اسرارآمیز.
دوست داشتن احتمالا بهترین شکل مالکیت است و مالکیت، بدترین شکل دوست داشتن.
اگر از خویشتن خویش بیرون نیایی، هرگز کشف نخواهی نمود که چه کسی هستی.
شعله، مانند بالا آمدن مهتاب، آهسته آهسته گسترده تر شد و چهره ی زن نظافت چی را روشن کرد. نیازی به گفتن نیست که مرد با خود چه اندیشید، چه زیباست. اما آنچه زن با خود اندیشید چنین بود، چشمش فقط به دنبال جزیره ی ناشناخته است و این تنها یک نمونه از مواردی است که مردم، نگاهی را در چشم دیگری، اشتباه تعبیر می کنند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
ژوزه ساراماگو در سال 1998 میلادی به خاطر خلق داستان هایی افسانه وار، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید