هانی از آن بچه هایی بود که فکر می کنند خیلی باهوشند و همه چیز را می دانند. او یک روز به موزه رفت و با یک گروه بازدید کننده، همراه شد. راهنمای موزه، گروه را راهنمایی می کرد. قسمت های مختلف موزه را به آ،ها نشان می داد، و هرچه را که لازم بود برایشان می گفت و...
عالیی بود و شگفت انگیز!😊
ااااالییی یاغی
عالی❤️ خیلی خوب عالی عالی
🌸🌹🌳عالی عالی ممنون از نویسنده قصه عالی ❤️😜 ممنون من خیلی دوست دارم عالی عالی نیلا عیوضی هستم از تهران ❤️😷❤️😌😇
سلام میشه لطفا خلاصه داستان برام بگین