یک تریلر جاسوسی فوق العاده گیرا.
تریلری نفسگیر درباره بازی های جاسوسی و خیانت.
اثری ضروری برای طرفداران تریلرهای قضایی و/یا رمان های جاسوسی.
خود را بازنشسته کرده بود و بیشتر برای آن که حوصله اش از آن کار یکنواخت سر می رفت، تصمیم گرفت روی قایق ماهیگیری پانزده متری پدرش کار کند. وقتی که پدرش از فرط سیگار کشیدن و مشروب خوردن از دنیا رفت، «کاپلان» پسر هم ناخدای کشتی ماهیگیری شد.
وقتی «جنکینز» داشت در «لانگلی» آموزش می دید، فهمیده بود در یادگیری زبان خارجی خیلی استعداد دارد. یک ساله در مدرسه زبان های خارجی، روسی یاد گرفته بود و اسپانیایی، بعد فرستاده بودندش به «مکزیکوسیتی» تا با مأمورهای «کا.گ.ب» مقابله کند که بزرگ ترین سفارتخانه شوروی در دنیا شده بود مأمنشان.
«چرا اومدی اینجا، کارل؟» «هفت خواهر.» «جنکینز» سری به این نشان تکان داد که با چنین عبارتی آشنا نیست. «امرسون» گفت: «هفت زن روس که انتخاب شدند چون پدر و مادرهاشون از مخالف ها بودند، تقریبا از بدو تولد آموزش دیدن تا به نهادهای مختلف اتحاد جماهیر شوروی سابق نفوذ کنن و اطلاعات در اختیار ایالات متحده بذارن. این یکی از معدود مواردی بود که آژانس، شکیبایی به خرج داد.»
معرکه است