کتاب دختران دریاچه

Daughters of the Lake
  • 53,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: خوب خوب
    نویسنده:
کد کتاب : 23650
مترجم :
شابک : 978-6226513654
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 324
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

«وندی وب» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب دختران دریاچه اثر وندی وب

کتاب «دختران دریاچه» رمانی نوشته «وندی وب» است که نخستین بار در سال 2018 به چاپ رسید. «کیت گرنجر» پس از این که متوجه بی وفایی همسرش می شود، به خانه زمان کودکی اش در «دریاچه سوپریر» بازمی گردد. وقتی پدر «کیت» در کنار دریاچه جسد زنی را می یابد که جسد یک نوزاد را در آغوش گرفته، «کیت» کاملا پریشان می شود چون او در چند هفته گذشته به شکل پیوسته رویاهایی را در مورد این زن ناشناس می دیده است. همزمان با ادامه پیدا کردن رویاها در مورد زن درگذشته، «کیت» رویدادهای زندگی زن را به شکلی تجربه می کند که انگار آن ها در حال رقم خوردن برای خودش هستند. «کیت» در جست و جوی خود برای یافتن هویت زن، عکسی از او را می یابد که متعلق به بیش از صد سال پیش است.

کتاب دختران دریاچه

وندی وب
وندی کی. وب متولد 18 اوت 1962 در مینه سوتا ، نویسنده ی آمریکایی است. کتابهای او جوایز مختلفی از جمله جایزه کتاب مینه سوتا را برای داستان در سال 2011 و 2017 دریافت کرده اند.
نکوداشت های کتاب دختران دریاچه
Well-delineated characters and a suspenseful plot make this a winner.
کاراکترهای خوش-ساخت و پیرنگی پرتعلیق، این کتاب را به اثری موفق تبدیل می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A spellbinding heart-stopper.
اثری نفسگیر و مسحورکننده.
Barnes & Noble

A masterful work of suspense.
یک داستان پرتعلیق استادانه.
Midwest Book Review

قسمت هایی از کتاب دختران دریاچه (لذت متن)
«کیت» با صدایی خفه فریاد کشید: «نه!» دست پدرش را کنار زد و پیش از آن که دو مرد بتوانند جلویش را بگیرند، به سمت زنی که در ساحل افتاده بود، خیز برداشت و پیراهنش را پاره کرد. «جانی» و «فرد» و «کیت» هر سه سر جایشان خشک شدند.

بالاخره صدای ضجه «کیت» بلند شد و چنان سکوت صبحگاه را شکست که تمامی حیوانات اطراف ساکت شدند تا گوش بدهند. در میان چین های پیراهن زن، یک نوزاد بود. بدن کوچکش آرام و بی حرکت بود، گویی میان دست های مادرش به خواب فرو رفته بود.

«جنی» مطمئن نبود که بچه مال «مری» باشد، اما احتمالش زیاد بود. نمی دانست که چطور و چرا بچه در دریاچه افتاده. «مری» خواسته خفه اش کند؟ به نظرش ممکن نبود. خوب می دانست آن زن و شوهر چقدر از تولد اولین فرزندشان هیجان زده اند. نکند سر خود «مری» هم بلایی آمده بود؟