کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد.
در بخشی از کتاب آمده است:
"دو خط موازی فرضی تر از ،فرض ترسیم می کنم رو شیشه ی میزم با نگاهم نه با خیالم دو تا خط موازی خیال میکنم. ساس بینوا را که اندازه ی نوک خودکار است و قهوه ای کم رنگ است میگذارم درست وسط خیالم یک ساس درست وسط خیال ،آدم حتی اگر اندازه ی نوک خودکار باشد و قهوه ای کمرنگ چه قدر تو چشم می آید خیال دو تا خط موازی ست.
وسط خیالم روی میز ساس حیران است خنگ تر از جثه اش کاری میکند شبیه راه رفتن چه انتظار بیخودی دارم که بماند بین دو خط موازی چه قدر بی خودم دو خط موازی با طول پنج و فاصله ی دو سانتی متر ساس لج باز است. حیران بودن و حرکتش کسالت بار است بودنش نزدیک زیر سیگاری از چوب درختم پر خاکستر و فیلتر و بوی بد داد میزند بی مقداری، عجز می پراکند از این که به هیچ قیمتی نمیخواهد بین دو خط بماند، از این لج بازی شبیه خریتش حال آدم میگیرد خیال آدم مغشوش می شود؛ دو خط موازی هی رو شیشه ی میز جا عوض میکند."