آنا، بادامی را از داخل ظرف برداشت و آن را باز کرد. با دیدن دو مغز در یک بادام، چند ثانیه به فکر فرو رفت و گفت: "هم آغوشی دو مغز بادام بسیار پاک و زیباست. طبیعت، آن ها را یک عمر از چشم نامحرم دور نگه می دارد و قداستی به خلوتشان می بخشد. در واقع آن ها عاشق و معشوقی هستند که چشم خودشان نیز به غیر نمی افتد و زیباتر آنکه رد تنشان براندام یکدیگر نقش می بندد. هر یک از آن ها بر خویش و بردیگری آگاه است و این مرحله ای از مراحل عشق است. عشق می تواند همه انسان ها را یگانه کند."