«پنجرهای مشرف به میدان» اولین رمان هوده وکیلی است. از او پیش از این، مجموعه شعری منتشر شده است. نویسنده در این رمان در پی روایت داستانی جنایی و رازآلود است. داستان با با یک خودکشی آغاز میشود که کمکم در طول داستان این ظن تشدید میشود که ماجرا قتل بوده است. همین شروع جذاب و تکاندهنده میتواند خواننده را جذب کند.
مهرسا نزدیک یک سال است که از شوهرش جدا شده است. او با ورود به یک آپارتمان به دنبال این است که زندگی خودش را در تنهایی و با آرامش ادامه بدهد، اما درگیر روابط مختلف با ساکنان این ساختمان میشود. نفیسه دوست مهرسا در واحد دیگری از این آپارتمان زندگی میکند، زنی که ظاهرا خودکشی میکند.
داستان را مهرسا روایت میکند و همین زاویه دید اول شخص باعث همدلی خواننده با او میشود. خواننده از فاصلهای نزدیک شاهد رخدادهای داستان است. نویسنده برای حفظ جذابیت اثر و غافلگیری، اطلاعات مورد نیاز خواننده را آرام آرام روایت میکند. او در هر فصل بخشی از داستان را کامل میکند تا خواننده از قرار دادن این قطعات پازل روایت را در ذهنش کامل کند و به جواب این پرسش برسد که چرا نفیسه جلوی چشمان راوی (مهرسا) خودکشی میکند. خواننده همچنین به اینکه آیا واقعا نفیسه خودکشی کرده است یا پای قتلی در میان است، مظنون میشود.
نویسنده در ضمن روایت داستانش، به زنان طبقه متوسط و مشکلات آنها میپردازد. از این منظر تنهایی آدمها در جوامع شهرنشین، تنهایی در میان جمع، یعنی همان حس و حالهایی که مهرسا در این آپارتمان دارد، از مضمونهای این رمان هستند. چهرۀ ریاکار و دو روی آدمها در مواردی این تنهایی را تشدید میکند. یکی از دغدغههای نویسنده در این رمان نشان دادن چهرۀ زشت ریاکاری و دورویی است. این موضوع در رفتار زن و شوهری که همسایۀ مهرسا هستند، به خوبی نشان داده شده است.
«پنجرهای مشرف به میدان» پر ماجرا و پر شخصیت است. نویسنده سعی کرده است تمام این شخصیتها را از کار دربیاورد و رخدادهای متعدد داستان در خدمت پیشبرد داستان باشند.
هر چند پایان داستان کوبندگی و جذابیت شروع داستان را ندارد، اما «پنجرهای مشرف به میدان» میتواند خواننده را تا پایان با خود همراه کند.
کتاب پنجره ای مشرف به میدان