1. خانه
  2. /
  3. کتاب در سوگ و عشق یاران

کتاب در سوگ و عشق یاران

نویسنده: شاهرخ مسکوب
4.33 از 3 رأی

کتاب در سوگ و عشق یاران

Dar Soog va Eshgh-e Yaran
انتشارات: فرهنگ جاوید
٪10
249000
224100
معرفی کتاب در سوگ و عشق یاران
"در سوگ و عشق یاران" کتابی است از "شاهرخ مسکوب" که نوشته‌های آن مانند نهر آبی تمیز و سرد است که در وسط یک قبرستان، آرام آرام جریان دارد. کسی نمی‌داند سرچشمه‌ی این نهر کجاست و وقتی ناپدید می‌شود به کجا می رود. با این وجود، تازگی و روح‌افزایی‌اش ملموس است.
هوای سطرهای "شاهرخ مسکوب" در کتاب "در سوگ و عشق یاران" سرد است و وقتی به خطوط آن نگاه می‌کنید، می‌بینید که این تصویر ثابت رنج و اندوهی مضاعف است و شرح‌نامه‌ی زخمی است بر روح که جای آن تا ابد باقی است. "شاهرخ مسکوب" مرگ رفیق شاعرش را در هوای سرد زمستان به تصویر کشیده شده است و در سوگ و یاد باقی یاران، قلم زده است. این اثر یک تعالی خیره‌کننده و بی‌نظیر از رنج جدایی و نوحه‌ای از درد غیر قابل درمان مرگ است.
"شاهرخ مسکوب" تجلی حالتی کاملا شخصی "در سوگ و عشق یاران" بدون هیچ تظاهر و تکلفی است. جنبه‌ی اصلی جذابیت آثار "شاهرخ مسکوب" هم در همین بی‌ریایی و خلوص نوشتار است. او به سادگی عبارات روزمره را می‌نویسد و چیزی می‌آفریند که چه از نظر ادبی و چه از نظر زندگی، بخشی از حیات مردم است. آنچه او نوشته، ممکن است نانوشته‌های هر کدام از ما باشد؛ نانوشته‌هایی که یا دست به نوشتنشان نمی‌رود یا واژه برای وصفشان یافت نشود. چرا که از دست دادن یاران و احساس کردن غم این فقدان، تجربه‌ای مشترک برای بسیاری از انسان‌هاست. اما "شاهرخ مسکوب" حس ادبی این تجربه را همگانی می‌کند و آن را همچون سایه‌ای سرد و خیالی، بر سر تمامی مخاطبانش می‌افکند. سایه‌ای که ممکن است تا مدت‌ها آنها را از قرار گرفتن زیر آفتاب سوزان حقیقت حفظ کند.
درباره شاهرخ مسکوب
درباره شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامه شناس، در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی علمیه ی تهران گذراند و ادامه ی تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت. در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته ی حقوق فارغ التحصیل شد. نخستین نوشته هایش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامه« قیام ایران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزه ی فرهنگ، ادبیات و ترجمه روی آورد. او پس از انقلاب به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت. مسکوب در روز سه شنبه بیست وسوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت. شهرت مسکوب تا حد زیادی وامدار پژوهش های او در «شاهنامه» فردوسی است. کتاب «ارمغان مور» و «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار» او از مهم ترین منابع شاهنامه پژوهی به شمار می روند. مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده است. از جمله آثار او می توان به ترجمه ی کتاب های «خوشه های خشم» جان اشتاین بک، مجموعه «افسانه تبای» سوفوکلس و تألیف کتاب ها ی «سوگ سیاوش»، «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار»، «در کوی دوست»، «گفت و گو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «خواب و خاموشی»، «روزها در راه»، «ارمغان مور»، «سوگ مادر»، «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز»، «مسافرنامه»، «سفر در خواب»، «نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی»، «درباره سیاست و فرهنگ» در گفت وگو با علی بنو عزیزی، «تن پهلوان و روان خردمند»، «ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی) اشاره کرد.
دسته بندی های کتاب در سوگ و عشق یاران
قسمت هایی از کتاب در سوگ و عشق یاران

دیروز سهراب مرد. آفتاب که غروب کرد او را هم با خود برد. در مرگ دوست چه می توان گفت؟ مرگی که مثل آفتاب بالای سرمان ایستاده و با چشم هایی گرسنه و همیشه بیدار نگاه مان می کند، یکی را هدف می گیرد و بر او می تابد و ذوب می کند و کنارمان خالی می شود، مرگی که مثل زمین زیر پایمان دراز کشیده و یک وقت دهن باز می کند. پیدا بود که مرگ مثل خون در رگ های سهراب می دود. تاخت وتازش را از زیر پوست می شد دید. چه جولانی می داد، و مرد، مثل سایه ای رنگ می باخت و محو می شد.

شعر سهراب ستایش زندگی جهان است، زندگی پرنده و آب و ستاره، نبض روییدن علف و کشیدگی افتادۀ جاده بر خاک، و سرگردانی بادهای مسافر، زندگی انسان و بودنی ها. پدیده های جهان بنا به قانونی از برکت وجود هم دیگر زنده اند و هستی هر یک مدیون آنهای دیگر است. نگاه سهراب ردپای آن قانون ناپیدا را دنبال می کند. هم در طبیعت، هم در اجتماع. و «قانون شکنی» را در هر دو جا می بیند. «قطار فقه» سنگین می رود و «قطار سیاست» خالی است و حالا که فقه و سیاست را بر هم بار کرده اند، قطار پر از خالی است.

رامین یک روز به من گفت تکلیف بابام با مرگ روشن است، با زندگی روشن نیست. راست می گفت. تن جواب آشوب این سرناسازگار را نمی داد. مخصوصا که این سر بعضی وقت ها نمی دانست از کجا می خواهد سردر بیاورد. از بایزید و درویشان خاکسار یا تکنولوژی جدید و ضربۀ آینده الوین تافلر که داشت ترجمه اش می کرد. خود عنوان چندتا از این ترجمه ها نشان می دهد که نوسان و تلاطم فکر از کجا تا به کجا بود: مردی که زیرزمین زندگی می کرد، سیاست افلاطون، بحران دلاور، دورنگری، غول های غلات، دکارت، فن صحنه سازی، فلسفۀ هگل تا مثلا انتشار بخشی از جامع التواریخ. درد کار این رود که در امیر، راه سربه دست، بسته بود. آنچه در سرداشت نه از راه قلم یا قلم مو راهی به بیرون می یافت، و نه از راه چکش. برای همین گاه چنان به خود می پیچید که از فرط کلافگی خون دماغ می شد. فقط این آخرها، گذشت سالیان، کمی آرامش کرده بود، تا این روزهای آخر که در هر نفس جرعه ای از درد را ساکت و بی صدا سر می کشید.

نظر کاربران در مورد "کتاب در سوگ و عشق یاران"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتابی که سراسر بوی مرگ میدهد.

1401/07/07 | توسطImfarza
1
|

کتابی درباب زندگی ومرگ چندتن ازمشاهیر..باغلبه موضوع مرگ..شاعرانه ..آخرین فصل مربوط به خودکشی اسلام کاظمیه تکان دهنده بود.کتابی یسیارغمگین برای اوقات خواب وحتی بیداری

1401/07/07 | توسطImfarza
1
|