کتاب «زن وسطی» یک مجموعه داستان کوتاه است که از آثار چند نویسنده معروف آمریکای لاتین گردآوری شده است. در این کتاب با سبک و دیدگاههای متنوع و خلاقانهی نویسندگانی همچون ماریو بارگاس یوسا، خورخه لوییس بورخس، خولیو کورتاسار، فرناندو سورنتینو و دیگران آشنا میشوید. این نویسندگان با استفاده از عناصر فراواقعگرایانه، انتقادی، طنزآمیز و اجتماعی، داستانهایی را روایت میکنند که هم با واقعیتهای زندگی آمریکای لاتین درگیر هستند و هم با تخیل و خیال پردازی آنها. این داستانها به شما نشان میدهند که چگونه ادبیات آمریکای لاتین یکی از پرجنب و جوش و غنیترین ادبیاتهای جهان است که آثار و رمانهای شاهکاری را به جهان هدیه داده است.
در ادامه به معرفی برخی از داستانهای این کتاب میپردازیم:
"ادبیات آتش است" داستانی از ماریو بارگاس یوسا، نویسنده و سیاستمدار مطرح اهل پرو است که در سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. این داستان دربارهی یک نویسنده است که در یک کافه با زنی آشنا میشود و با او دربارهی ادبیات و نقش آن در زندگی صحبت میکند. او در این داستان توضیح میدهد که چرا ادبیات یک آتش است که میتواند هم زندگی را روشن کند و هم آن را بسوزاند.
"۲۵ اوت ۱۹۸۳" داستانی از خورخه لوییس بورخس، نویسنده، شاعر و ادیب معروف آرژانتینی است که برنده جایزه ملی ادبیات آرژانتین شد. این داستان دربارهی یک مرد است که در یک اتاق مسافرخانه با خودش در سن ۷۰ سالگی روبرو میشود. او با خودش در گذشته صحبت میکند و به او نصیحت میکند که از زندگی لذت ببرد و از اشتباهاتش پشیمان نشود.
"خانه تسخیر شده" داستانی از خولیو کورتاسار، نویسنده آرژانتینی است که بیشتر سالهای عمرش را در فرانسه زندگی کرد. او یکی از نویسندگان شاخص دهه شصت میلادی است که با استفاده از عناصر فراواقعگرایانه و سورئالیسم داستانهایی بینظیر خلق کرد. این داستان دربارهی یک خانه بزرگ و قدیمی است که توسط یک خانواده اشغال شده است. این خانواده شامل یک خواهر و برادر و چند خدمتکار است که در خانه زندگی میکنند و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارند. اما این خانه یک راز تاریک و وحشتناک دارد که آنها را تهدید میکند.
در نهایت "زن وسطی" داستانی از فرناندو سورنتینو، نویسنده و طنزپرداز آرژانتینی است که با نگاه جالب و شوخطبعانهاش به زندگی و انسانها، داستانهایی طنزآمیز و انتقادی مینویسد. این داستان دربارهی یک مرد است که در یک اتوبوس با یک زن آشنا میشود و با او دربارهی مسائل مختلف صحبت میکند. اما این زن یک ویژگی عجیب دارد که آن را زن وسطی مینامند. او همیشه در میان دو مرد نشسته است و هرگز جای خود را تغییر نمیدهد. این زن به مرد داستانهایی از زندگیاش میگوید که همه آنها با یک جمله ختم میشوند: من زن وسطی هستم.
کتاب زن وسطی