کتاب پنج صدا

Five voices
کد کتاب : 36768
مترجم :
شابک : 978-6004562195
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 400
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب پنج صدا اثر غائب طعمه فرمان

پنج صدا دومین رمان معروف غائب طعمه فرمان، نویسندهٔ برجستهٔ عراقی (۱۹۲۷ ۱۹۹۰)، است.

مترجم در مقدمهٔ کتاب توضیح می‌دهد وقایع این رمان در عراق، پیش از انقلاب ۱۴ ژوئیهٔ ۱۹۵۸ و در سال‌های آخر سلطنت حاکم موردتأیید انگلستان، شکل می‌گیرد. درون‌مایهٔ اثر وضع روشنفکران در آن دورهٔ زمانی است. نویسنده با این کتاب، تصویر هنرمندانه‌ای از عراق در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی ارائه می‌کند. نویسنده در ساختار این اثر، فرم هنری متفاوتی انتخاب کرده که یادآور چندصدایی در موسیقی شرق است. هریک از فصل‌ها صدایی مستقل دارد، اما این صداها در بخش‌های مختلف رمان با هم تداخل دارند. با این شیوه، نویسنده هنر خودش را در ترسیم واقع‌بینانهٔ شخصیت‌ها و تحلیل روان‌شناختی آن‌ها نشان داده است.

۵ قهرمان رمان در هر فصل زندگی خودشان را روایت می‌کنند و بحران یک نسل را نمایندگی می‌کنند. گاهی این نسل به آرمان‌های آزادی‌خواهی متعهد است و گاه نیست. با تلاطم زندگی این قهرمان‌ها و درهم‌تنیدن و تداخل زندگی آن‌ها، پنج صدا چشم‌اندازی از حیات یک نسل در عراق به خواننده نشان‌ می‌دهد و مخاطب را با بخش مهمی از تاریخ عراق آشنا می‌کند.

کتاب پنج صدا

غائب طعمه فرمان
غائب طعمه فرمان داستان نویس عراقی متولد 1927 در بغداد و درگذشته ی 1990 در مسکو می باشد.
قسمت هایی از کتاب پنج صدا (لذت متن)
وقتی که از اتوبوس در خیابان ملک غازی پیاده می شد، به واقعی بودن این نامه سخت ظنین بود و آمدن خود را بیهوده می دانست. تنها انگیزه اش این بود که به خود ثابت کند نامه تقلّبی نیست و خود مسخرهٔ کسی نشده است. وقتی در کلاف آن راه های تنگ فرورفت همین انگیزه را هم فراموش کرد و با همهٔ احساس خود غرق ادامهٔ حرکت شد، مثل مورچه ای که ناگهان در تارهای عنکبوت افتاده باشد و با تمام نیرو به دنبال راه نجات باشد. ولی حالا این دکان مقابل اوست و چه بسا خانهٔ شمارهٔ ۱۰۴/۸ به فاصلهٔ چند قدم باشد. در جای خود خشکش زد. به او چه بگوید؟ بر در بزند؟ به نامش صدا بزند ... نجاة اینجاست؟ تو کی هستی؟ منم سعید از روزنامهٔ النّاس. نه، شدنی نیست. منم یک دوست. نه، درست نیست. من همانی ام که نامه را برایش فرستاده ای. اوه! بی نهایت سخیف است. شاید نامه را محرمانه و بدون اطلاع خانواده اش فرستاده باشد. از کجا معلوم که نامه به بیمارستان قرنطینه مربوط باشد؟ شاید به چیز دیگری ... لطیف تر ... ربط داشته باشد ... اظهار علاقه، سرگشتگی. سرگشتگی در عشق هم خودْ بدبختی است. آیا با این سر و وضع پیش او برود؟ به دیواری در کوچه ای اسما پنج متری تکیه بدهد و به احساسات او توجه کند؟