از ملل زنده و مرده عالم فقط نیاکان ما بوده اند که به این نکته طبیعی خلقت برخورده، نوروز را که واقعا روز نو و تازگی زندگی مخلوقات جاندار و بی جان زمین است، عید ملی خود قرار داده اند. بی جهت نیست که مرور ازمنه و دهور و تغییرات سیاسی و مذهبی و اجتماعی که در نزد سایر ملل عیدهای سابق را از بین برده و اعیاد جدیدی به جای آن برقرار کرده، در عید ملی ما نتوانسته است تغییری بدهد و تاریخ جهان پیر از عهده تعیین تاریخی که این عید در نزد ایرانیان برقرار شده، عاجز است و ایرانیان امروز مثل ایرانی های چندهزار سال قبل و حتی آرین های قبل تر از آنها، روز اول فروردین را که اولین روز اعتدال بهاری و یکسان شدن شب و روز و پیرانه بندی و خودآرایی نیم کره شمالی زمین است، عید می گیرند.
از اوایل اسفند، در بازارها، مخصوصا دکان های پارچه فروشی و کفش و کلاهدوزی ازدحام می شد. هرکس به قدر توانایی خود به فکر لباس عید برای افراد خانواده خود بود. خیاط ها منتهی تا نیمه اسفند کار تازه قبول می کردند. از بیستم اسفند به بعد پاره ای از دکان دارها که سروکار مستقیم با عید داشتند، دکان های خود را تزیین می کردند. بقال ها طبق های معلق از سنجد ساخته و دسته های شمع پیه ی که با جوهر سبز و قرمز روی آنها را نقش و نگار انداخته بودند، به سر تا سر پیشانی دکان خود می آویختند. کپه های فرسوده سال قبل را نو و سرطاس های برنجی پشت آنها را براق و از انواع حبوبات مملو می کردند و در فاصله هر کپه، کاغذ سبز و آبی و زرد و سفید لوله کرده می گذاشتند. روی خیک های روغن که نصف جلد آن را پاره و روغن آن را نمایان کرده بودند، نقش و نگار بی رنگ انداخته، در بعضی گوشه های آن زرورق می چسباندند. از قالب های صابون زرورق زده، هرم کوچکی ساخته و روی آن دسته گل مصنوعی کاغذی نصب می نمودند.
آجیل فروشی ها با طبق های علق بزرگ و کوچک از فندق و بادام و پسته و تخمه هندوانه و تخمه کدو، پیشانی و با مخروطی هایی که از انواع آجیل به هم چسبیده ساخته بودند، جلو دکان را زینت می دادند. میوه فروشی ها گذشته از آرایش دکان با میوه های الوان، پیاز نرگس و سنبل در گلدان های شیشه ای سبز کرده، همچو انگاره می گرفتند که در حدود شب عید گل های اولیه آنها به بار آید… سبزی فروشی ها حاجتی به تزیین خارجی نداشتند، همین قدر که سبزی های خود را مرتب می چیدند و از پیازچه و ترب سفید که ریشه آنها را بیرون می گذاشتند، گل های سفیدی احداث می کردند، دکان آنها مزین می شد.
مفصل تر از همه، آذین بندی دکان های قنادی بود زیرا سروکار این دکان ها با عید نوروز بیشتر از سایرین است. در جلو دکان، دو اصله تیر سر و ته یکی که روی آن را با کاغذ الوان نقش و نگار انداخته بودند، به دو جرز طرفین دکان تکیه داده سر آنها را به هم نزدیک و جناقی در جبهه دکان احداث می کردند. بعد از کله قند که در ته آن نارنج و بعد از آن شیشه میمندی آب لیمو و آخر همه شیشه گلاب که به آنها زرورق زده بودند، رشته هایی ترتیب می دادند و آنها را، تنگ درز، به این جناقی می آویختند. سپر و شمشیری از نبات می ریختند و دو طرف جناقی به جبه دکان نصب می کردند. در جلو دکان از گچ مخروط های سرزده ای می ساختند و دوره آنها را اقسام شیرینی می چیدند و روی سرزده مخروط، جارهای چند شاخه می گذاشتند. پرده های نقاشی جنگ رستم و اسفندیار و رستم و دیو سپید در بالای جبهه نصب بود. بالای این پرده های نقاشی به چوب بندی نزدیک سقف، چلچراغ هایی هم آویخته می شد و تزیینات را کامل می کرد.
خیلی جالبه میگه اینگونه کتابها را باید آتش زد به جای اینکه فاشیسم رو تبلیغ گرد آتش زدنکتاب خودش یه حرکت فاشیستی محسوب میشه.این دوستمون با آتش زدن کتاب موافقه چجوری با فاشیسم مخالفه کسی که طرفدار آتش زدن کتابه یعنی هر اظهار نظر مخالفی رو باید سرکوب کرد
کتاب خیلی روان نگارش شده و خسته نمیشید از خوندنش هر چند صدالبته نقد هم بهش وارده و خود نویسنده هم ادعای تاریخ نگاری نداشته . و بعد اینکه چاپ ١٤٠٢ این کتاب رو بالای ١میلیون و چهارصد تومان ببینید
"نویسنده در این کتاب سوگیری دارد و کاملا بی طرفانه به مسائل مختلف از درگاه طنز و کنایه و نوشتاری تلخ و شیرین نپرداخته است" پس از مطالعه کتاب میشه فهمید که نویسنده کتاب، هم در نگاهش به اقوام ایرانی و هم مسایل مذهبی کاملاً مغرضانه و بر اساس تعصبات خود پرداخته است. صرفاً بر اساس دلایل واهی انگ خاصی را به شهر یا قومی میچسپاند. مثلاً در فلان قوم حتی یک نفرشان به منصبی نرسیده اند (بعد یادش میافتد که در خاطر او حداقل سه نفر صاحب منصب بوده اند و چون لهجه داشته اند بی سواد بوده اند و ...
اینجور کتابها را باید اتش زد به جایئ اینکه فاشیزم رو تبلیغ کرد
از بهترین کتابهادرزمینه تاریخ اجتماعی ایران در دوره قاجارها به حساب میاد . (حقایقی تلخ وشیرین از وضعیت مردم ایران )
وقتی بدون فهم تاریخی به قضاوت اثر میپردازیم همین میشه، آتش زدن به جرم فاشیست بودن! لابد سعدی هم چون در جاهایی زن ستیزی کرده باید سوزاند! هیچی بدتر از نفهمیدن در لفافی از ژستهای امروزی و روشنفکرانه نیست.
خیلی گرونه،ای کاش ارزونتر بود تا امکان خریدش رو داشتیم.
کسی که میگوید اینگونه کتابها را باید آتش زد در واقع خود فاشیست است