نمی دونم خوابم یا بیدار، مرده ام یا زنده ، فقط می دونم که حال خوبی دارم ، سبکم ، راحتم ، توی آرامشی هستم که تا به حال لمسش نکرده بودم.
یه اتاقه ، نمی دونم شاید اتاقم نیست، یه جایی هستم که زمین و آسمون واول و آخر نداره تا چشم کار می کنه سفیده سفیده ، صداهای مبهمی می شنوم اما اطرافم رو سفیدی بی مرزی پوشونده وکسی دیده نمی شه ، با این حال از این همه تنهایی نمی ترسم چون خیلی خسته بودم، خیلی شکسته ، خیلی تنهاتر از حالا ، ولی این آرامش بی دغدغه که انگار تمومی نداره ، پاداش همه ی غصه هامه ، کاش از خواب بیدار نشم. کاش.....