کتاب یک قدم تا عشق

Yek Ghadam Ta Eshgh
کد کتاب : 41741
شابک : 978-9641930036
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 464
سال انتشار شمسی : 1391
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
قسمت هایی از کتاب یک قدم تا عشق (لذت متن)
باد سرد پاییزی به صورتم تازیانه می زد، زیپ پالتویم راتا روی چانه بالا کشیدم و بی صبرانه به انتظار تاکسی ماندم. دردل مدام به فواد بدوبیراه می گفتم که حاضر نشده بود قید خوابش را بزندو مرا به دانشگاه برساند. اگرچه فواد تمام شب گذشته را شیفت شب بود ودر بیمارستان به مداوای بیماران مختلف پرداخته بوداما باز هم انتظار داشتم که مرا در این های سرد به دانشگاه برساند. با شنیدن صدای بوق تاکسی به خودم آمدم و بدون معطلی خودم را روی صندلی آن انداختم. ساعتی بعد در هیاهوی دختران و پسرانی که به دانشکده هجوم می آوردند خودم را گم کردم. مغرورانه و با گامهایی محکم بدن توجه به اطرافم به طرف سالن کلاسها رفتم. از دور ندارا دیدم . ازهمانجا برایم دستی تکان داد و من باتبسمی جواب اورا دادم. و به طرفش رفتم. ندا تنها همکلاسی بود که موفق شده بودم با او رابطه برقرار کنم.