با خود گفت اگر در بدترین شرایط زندگی هم قرار بگیرم به طرف خلاف نمی رم... سپس نگاهی به آسمان انداخت، خورشید کم کم خداحافظی می کرد و شب می خواست چادر سیاهش را به سر کند و آسمان را بپوشاند. می دانست حالا دیگه همه در خانه نگرانش هستند و به طرف ایستگاه تاکسی حرکت کرد و جلوی اولین ماشین را گرفت و گفت: دربست...
با سلام من این کتاب رو سفارش دادم و برام ارسال شد کمی در ارسال زمان برد ولی بسته سالم به دستم رسید.ولی خود کتاب هشت صفحه اش سفید بود ومتن در آن چاپ نشده بود که قصه ناقص شد نمیدونم فقط کتاب من اینجوری شده یا همه کتابهای امیرسالار اینجوریه.چون خرید اینترنتی هست و ما کتابی که میخریم رو نمیبینیم لطفاً فروشنده محترم ایران کتاب، کتاب رو بررسی کنید و بعد برای خریدار بفرستید و قبل از خرید مشتریها بدونند کتاب دارای همچین مشکلی هست با تشکر
سلام و وقت به خیر. بابت مشکل پیش آمده از شما عذر میخواهیم. لطف کنید و مشکلتون رو همراه با شمارهی فاکتور از طرسق درگاههای مختلف تماس (میل، چت آنلاین، واتساپ یا تلفن) به همکاران ما اطلاع بدین که رسیدگی کنن. متشکریم از همراهیتون با ایرانکتاب