کادویم را روی تخت گذاشتم و در اتاقم را بستم و گوشه ای از تخت نشستم و دوباره نگاهی به کادوی روز تولدم انداختم ،اما اینار نگاهی دقیق تر...آن بلوز آبی حریر بی نظیر هدیه شیلا بود وآن ساعت مارک دار فوق العاده زیبا هم هدیه دایی نادر ،شهین و شوهرش آقا حامد نیز کت شلوار کتان سبز رنگ تک و با مزه ای را برایم آورده بودندو آخرین هدیه ام ... جعبه اش را به آرامی گشودم ،دستبندطلای ظریف و نگین دار فوق العاده شیکی که تا به حال نمونه اش را جز در آن مغازه در هیچ جای دیگری ندیده بودم .