نبضم برای لحظه ای نزد. قلبم سرد و تو سینه فشرده شد. نفسم حبس شد و ادامه ی حرفاش رو نفهمیدم. لبهاش تکون می خورد و لبخند روی صورتش حک شده بود. گوشام نمی شنید. صدای سوت و ممتد تو سرم پیچید. من که از میعاد متنفر شده بودم پس چه مرگم بود؟ من که...
مقالات مرتبط با کتاب هنوزم دوستش دارم
5 دلیل برای خواندن رمانهای عاشقانه و تأثیر آن بر زندگی