کتاب تا شکوفه سرخ لبخندت

Ta Shokoufeye Sorkh-e Labkhandat
کد کتاب : 42197
شابک : 978-9641936343
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 770
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
دسته بندی های کتاب تا شکوفه سرخ لبخندت
قسمت هایی از کتاب تا شکوفه سرخ لبخندت (لذت متن)
نگاه پر آبش از تن مردانه ای که کنارش ایستاده بود گذشت و به صورتی که زیر چتر بالای سرش به او خیره بود رسید . به یکباره انگار زلزله به جان قبرستان افتاد . شاید هم رعشه در تن خودش بود . جان از تنش پرید . نگاهش خیره به چشم هایی بود که میان باران و باد و هو هوی گورستان ؛ در وجودش شعله می کشید. صدایی در تار و پود وحشتش پیچید « عزرائیله !» شبح عزرائیل د دستش را پیش آورد . خواب نبود . بیدار بیدار بود . عزرائیل آمده بود جان نیمه جانش را هم بگیرد . تنها چیزی که میان آن همه وحشت گنگ نمی فهمید یک چیز بود . اینکه چرا عزرائیل با چشم های محراب به سراغش آمده! لبهای عزراییل تکان خورد . ولی جز صدای رعد و هو هوی باد هیچ نشنید . تمام رمقش را جمع کرد که برخیزد اما نتوانست . دست های عزراییل مثل دو شاخه ی سیاه و بلند به سویش دراز شد . از شدت هراسی که نفسش را می برید روی زمین غلتید. دست های عزراییل که شانه های یخ کرده اش را لمس کرد هوش و جان از تنش رفت و دیگر هیچ نفهمید.