1. خانه
  2. /
  3. کتاب جاده ی انقلابی

کتاب جاده ی انقلابی

نویسنده: ریچارد ییتس
4.17 از 3 رأی

کتاب جاده ی انقلابی

Revolutionary Road
انتشارات: برج
ناموجود
80000
معرفی کتاب جاده ی انقلابی
جاده انقلابی اولین رمان نویسنده آمریکایی ریچارد ییتس درباره زندگی حومه‌ای در دهه 1950 در سواحل شرقی است. در سال 2005 ، این رمان توسط نیویورک تایمز به عنوان یکی از 100 بهترین رمان انگلیسی زبان از 1923 تا به امروز معرفی شد.

اقتباسی سینمایی از این کتاب ، با بازی لئوناردو دی کاپریو ، کیت وینسلت و کتی بیتس ، به کارگردانی سام مندس و نویسندگی جاستین هیث ، در سال 2008 منتشر شد.

داستان این رمان که در سال 1955 اتفاق می افتد ، بر امیدها و آرزوهای فرانک و آوریل ویلر ، حومه نشینان مطمئن کانکتیکات تمرکز دارد.

در شماره اکتبر 1999 مجله بوستون ریویو ، ییتس در مورد موضوع اصلی خود نقل قول کرد: "اگر کار من موضوعی داشته باشد ، من گمان می کنم که یک موضوع ساده است: اکثر انسانها ناگزیر تنها هستند و تراژدی آنها در همین نهفته است." فرانک و آوریل با وجود همه امیدها و رویاهای شخصی خود قادر به برقراری ارتباط بین آنها نیستند. این سندرم در شخصیت های دیگر ، شپ و میلی کمپبل و آقای و خانم گیوینگز نیز مشاهده می شود. ناامیدی و اشتیاق ویلرز برای چیزی بهتر نشان دهنده بقایای پاره شده رویای آمریکایی است.
ویژگی های کتاب جاده ی انقلابی
  • برگزیده ی جایزه ی ملی کتاب آمریکا سال 1962
قسمت هایی از کتاب جاده ی انقلابی

مسئله این بود که از همان ابتدای کار از این می ترسیدند که خودشان را مضحکهٔ عام و خاص کنند و چون از پذیرش آن ترس نیز واهمه داشتند، ترسشان دوچندان شده بود. اوایل تمرین هایشان روزهای شنبه برگزار می شد _انگار همیشه یکی از آن بعدازظهرهای فوریه یا مارس بود که باد نمی وزید و آسمان سفید و ابری بود و درخت ها تیره و مزارع و تکه جنگل های قهوه ای، برهنه و بی پناه، مابین دلمه های برف کهنه نشسته بودند. بازیگرها که از درهای جورواجور آشپزخانه هایشان بیرون می آمدند و مکثی می کردند تا دکمه های پالتوهایشان را ببندند یا دستکش هایشان را دست کنند، منظره ای می دیدند که صرفا معدود خانه های قدیمی و فرسوده با آن جور درمی آمد؛ در آن منظره خانه های خودشان وصله هایی ناجور بودند و به مشتی اسباب بازی نو می ماندند که سهل انگارانه و اتفاقی شب قبل بیرون خانه مانده و باران بر آن ها باریده باشد.

ماشین هایشان هم همان قدر ناجور بودند_ بی جهت بزرگ و براق با رنگ های آب نباتی، انگار هر بار گل به هوا پاشیده بود، خودشان را پس کشیده بودند مبادا گلی شوند، شرمناک از میان خیابان ها و جاده های پرچاله چوله می خزیدند که از هر سو به بزرگراه هموار و بی انتهای دوازدهم منتهی می شد. با رسیدن به آن بزرگراه، ماشین ها دیگر وصلهٔ ناجور نبودند و در فضایی در سیطرهٔ خودشان نفسی راحت می کشیدند، در دره ای روشن و طولانی از پلاستیک های رنگی و ورق های شیشه و فلز ضدزنگ _ بستنی فروشی کینگ کن۳، پمپ بنزین موبیلگس۴، فروشگاه شاپوراما۵، ساندویچ فروشی ایت۶ البته دست آخر یک به یک باید توی فرعی می انداختند و به سمت بالا می راندند، به خیابان شهرستانی مآب و بادخیزی که به دبیرستان مرکزی منتهی می شد و همگی باید در پارکینگ سوت وکور بیرون سالن دبیرستان پارک می کردند.

مقالات مرتبط با کتاب جاده ی انقلابی
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب جاده ی انقلابی"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

به نظرم فیلم جاده انقلابی با بازی دکاپریو از همین رمان اقتباس شده

1402/03/25 | توسطمحمد حسن دوست
0
|

نمیدونم بگم خوب بود، یا بگم معمولی بود، اما قطعا بد نبود از لحاظ اینکه اصلا خیلی معمولی بود، یه برش خیلی معمولی از زندگی، بدون هیچ پیچیدگی خاص و گره‌ی ویژه ای اما همینش حس خوبی میداد، اینکه یه برش ساده از زندگی رو میدیدی همینم خوبه، همین که نویسنده تو همین سادگی تورو همراه خودش میکشه، همینم خوبه

1401/06/30 | توسطImfarza
2
|
پاسخ ها

ولی بنظر من خیلی پیچیده بود و قابل تامل، یعنی من که دوست دارم الان که تماشاش کردم بشینم و در موردش فکر کنم

1403/05/16|توسطکاربر سایت
0