رمانی زیبا و فراموش نشدنی.
معجزه آسا.
با داستان سرایی خلاقانه.
من پیش خودم مجسم می کنم چه به سر آن کسی می آید که با حلقه ای به انگشت، بعد از ساعت هشت، همراه سگی در خیابان دیده شود. اما نه، من پیش خودم اصلا چنین چیزی را مجسم نمی کنم. من ابدا به حلقه و سگ و ساعت فکر نمی کنم. من فقط به درخت فکر می کنم و چشمانم روشن می شود.
پیشاپیش می دانیم همه خواهند گفت: درخت که چیز خاصی نیست؛ همه اش یک تنه است با مقداری برگ و ریشه که در شیار پوسته اش کفشدوزکی نشسته و دست بالا قد و قامتی کشیده و کاکلی شکیل دارد. همه خواهند گفت: چیز بهتری سراغ نداری که به آن فکر کنی و نگاهت مثل چشم های بز گرسنه ای که دسته ای علف تر و تازه دیده باشد، روشن شود؟
شاید منظورت یک درخت استثنایی است، درخت خاصی که احتمالا جنگی نام خود را از آن گرفته است؟ مثلا «نبرد در کنار درخت صنوبر»؟ منظورت چنین درختی است؟ یا شاید آدم مشهوری را به درخت مورد نظرت دار زده اند؟ کسی را به آن دار نزده اند؟ بسیار خب! هرطور که میل توست، هرچند کسل کننده است، اما اگر این بازی کودکانه تا این اندازه مایه ی لذت توست، بگذار همین طور ادامه بدهیم.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
بازم هولوکاست اوف
اوف خب بعدش ؟
ایدهی داستان نو و جالبه ولی نتیجه یکنواخت ،کمی طولانی ، حوصله سر بر و خسته کننده از آب در اومده .
داستان کتاب تو یکی از شهرکهای یهودی نشین تحت نظارت نازیها با قوانین بسیار سخت میگذره . روزی یعقوب ( که شخصا ترجیح میدادم اسمش همون ژاکوب ترجمه بشه ) برای دلگرمی بخشیدن به یکی از دوستانش که مثل خیلیهای دیگه از شرایط سخت و یکنواختی که روزنهی امیدی به بهبودش نیست، به تنگ اومده خبری رو برملا میکنه که لو دادن منبع حقیقی خبر به شک و تردید اهالی نسبت به صداقت یعقوب منجر میشه پس یعقوب راه دوم رو انتخاب میکنه و دروغ میگه . منبع خبر دروغینی که افشاش نزد نازیها تهدید جدی برای جانش محسوب میشه . یک دروغ کوچیک به تنها یکی از ساکنین شهرک نقطهی دلگرمی ساکنین ، کاهش خودکشیها و افزایش مقاومت ولی بدبختی و دلهرهی مدام یعقوب میشه
رمانی با حال و هوای دنیا در زیر سایه مخوف هولوکاست