دولت، نوعی ادعا است و قدرت تحقق آن ادعا طبق تعریفی که ویر ارائه می کند.
ادعای دولتها آن است که انحصار کاربرد مشروع اجبار فیزیکی برای اجرای دستورهایشان را دارند مان جزئی ضروری را به عبارت فوق اضافه میکند: «در منطقه ای که قلمروی آن مشخص است و دولت در آن قلمرو ادعای انحصار قانون گذاری دائمی و الزام آور دارد واژه های کلیدی در این تعریف عبارتند از «مشروع» و «انحصار».
دولتها شامل سازوکارهایی اند برای تعریف و تولید مشروعیت و همچنین سازمانهایی برای انباشتن منابع باهدف اجرای آن ادعاهای مشروعیت دولت ها ادعا می کنند که اختیار تعریف تمام حقوق را دارند و حقوق هر فرد باید در رابطه با خود دولت تعریف شود این ادعایی است گسترده تر و اساسی تر از محتوای ذکر شده در تعاریف وبر یا مان این طور نیست که دولتها فقط خشونت اعمال کنند و قانون گذاری کنند و فقط دنبال انحصارگری در این دو خوزه باشند. دولت ها می خواهند واقعیتی اجتماعی خلق کنند که در آن ادعاهای هر فرد در مورد اموالش و حقوق مدنیاش و آزادی هایش از جمله حق او برای زندگی فقط در چهارچوب جایگاه قانونی اش در یک دولت ،معین معنا پیدا می کند. دولت های موفق از زور و توانایی سازمانی و سلطه ایدئولوژیکی برخوردارند که به آنها در إعمال ادعاهایش بر هر کس که در قلمرو آن دولتها سکونت دارد، کمک میکند. دولت ها مجبور نیستند با تمام اتباعشان یکسان رفتار کنند. از نظر کارل اشمیت دولت یا حکومت همان کسی است که در مورد استثناها تصمیم می گیرد.»
کتاب قدرت دولت ها