یک نویسنده جوان به نام ژان لوکر در حال سفر با قطار از فرانسه به آلمان است. او در ذهن خود یک داستان دارد که در دهههای پس از جنگ جهانی دوم در شهر هامبورگ اتفاق میافتد، بنابراین تصمیم میگیرد در این شهر زندگی کند و از محیط آن برای نوشتن فیلمنامهاش الهام بگیرد. اما سرنوشت دیگری برای او تدبیر کرده است. در طی سفر با قطار، او با یک دختر جوان و جذاب اهل هامبورگ آشنا میشود، و این آشنایی به سرعت به عشق تبدیل میشود. همچنان که سفر ادامه دارد، ژان به دلیل غفلت و عدم توجه از قطار پرت میشود. دختر، که آسیب دیده است، او را به خانهاش انتقال میدهد. در این خانه، او با خواهر و عموی دختر زندگی میکند. آشنایی ژان با این شخصیتهای جدید به وقوع رویدادهایی پرحادثه منتج میشود که میتواند مواد اصلی برای نوشتن یک فیلمنامه پرحادثه و جذاب باشد.
کتاب اغما