اومدم برگشتم خونه وقتی میرفتم ته دلم امید ناچیزی به دیدن و پیدا کردن عشقم کیان داشتم اما حالا با یه دنیا پشیمونی و جسمی علیل و خستخ برگشتم با حسی مترادف با مرگ برگشتم اما چه برگشتنی انگار جسمم خالی از روح و انگیزه بی هدف روی ویلچر جا خوش کرده از آمدنم به خونه خوشحالم چون برای من آرام ترین جای دنیاست اینجاست اما زا سربار شدنم به حد مرگ بیزارم بابا مامان منو ببخشید.