این کتاب روایتگر ماجرای پزشکی بسیار جوان به نام ملکا است که با وجود سن کمش برای برگزاری کنفرانس پزشکی در کشور ترکیه از سوی رئیس بیمارستان انتخاب شده، او تنها 25 سال دارد و قرار است در این سفر با تیرداد کیایی که رابطه ی خوبی با او ندارد همراه شود. تیرداد کسی است که دختران بسیاری را به خود جذب می کند با این وجود ملکا از آن دست دخترهایی نیست که به چنین پسرهایی توجهی داشته باشد، به ویژه این که از رفتارهای اذیت کننده دکتر کیایی نیز در امان نیست! دختر جوان دور از خانواده و در شهری دیگر زندگی می کند، او باید خود را برای یکی از مهم ترین رویدادهای زندگی اش که تجربیات فراوانی را در اختیارش می گذارد آماده سازد، پس با وجود برخوردهای دلسرد کننده اطرافیان و همکارانش تلاش می کند تا بر آن چه خواسته اش است متمرکز شود.
کتاب باور نکن تنهاییت را