مخاطبین با کاراکترهایی گوناگون آشنا می شوند که هر کدام، شخصیت یا ویژگی منحصر به فردی دارند.
با تعداد زیادی از لحظات فوق العاده خنده دار. در این داستان، چیزهای زیادی برای دوست داشتن وجود دارد.
این کتاب شما را به خندیدن و طرفداری از «نیت» وادار می کند.
بچه های دیگر می گویند معلم ها در مدرسه تابستانی از آدم کار می کشند. البته منظورشان از «کار»، حل کردن تمرین و درس خواندن نیست. منظورشان کارهایی مثل کندن آدامس از روی نیمکت یا تمیز کردن توالت پسرهاست (امیدوارم این یکی واقعیت نداشته باشد، چون توالت پسرها واقع حال به هم زن است!). اگر اینطور باشد که فاجعه است!
می توانست هر کدام از این ها را صدا بزند... مگر نه؟ حالا حدس بزنید چه کسی را صدا زد؟! خانم «گادفری» همیشه همین کار را می کند. همیشه وقتی من جواب را بلد نباشم، صدایم می کند. انگار به او الهام می شود که بلد نیستم.
بیشتر شبیه پدرهایی است که نمی دانند جریان چیست! اصلا نمی تواند خودش را بگذارد جای من! خب، از وقتـی که خودش کلاس ششم بوده، چند سال گذشته است؟؟؟ سی سال؟؟ چهل سال؟ چرا باید حس یک کلاس ششمی را درک کند؟ یک کلاس ششمی که کل روز را مثل زندانی ها، در ساختمانی پر از بوی گچ، آمونیاک و ناهار مدرسه می گذراند؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
خیلییییی کتاب خوبیه