در تمام طول هفته به او فکر می کردم حس عجیبی داشتم که نمی دونستم چیه؟ ولی مطمئن بودم عشق نبود چون هنوزم دوستش نداشتم. خیلی با خودم کلنجار رفت م ولی چیزی نفهمیدم آخر هفته که دیدمش فهمیدم اون حس عجیب ترحمه. برای اولین بار با دقت نگاهش کردم، می خواستم ببینم چه شکلیه؟ زیاد خوشگل نبود می شد گفت قیافه ای معمولی داشت همین طور که نگاهش می کردم پرسید: هنوز هیچ احسساسی به من پیدا نکردی؟ برای اولین بار به چشمانش نگاه کردم تمنا توی چشماش موج می زد جوابش رو ندادم اشکی که توی چشماش حلقه بسته بود روی گونه هاش جاری شد... .