کتاب فقط گوش کن

Just Listen
کد کتاب : 63704
مترجم : مینا فخری لو
شابک : 978-6226652421
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
نوع چاپ : دیجیتال - POD

برنده ی جایزه ی ادبی میزوری سال 2009

برنده ی جایزه ی ادبی لینکولن سال 2011

معرفی کتاب فقط گوش کن اثر سارا دسن

کتاب «فقط گوش کن» رمانی نوشته ی «سارا دسن» است که نخستین بار در سال 2006 به انتشار رسید. سال پیش، «آنابل» دختری بود که همه چیز داشت—یا حداقل این نقشی بود که او بازی می کرد. امسال اما، او دختری است که هیچ چیزی ندارد: بدون دوست صمیمی چون «سوفی» ارتباطش را با او قطع کرد؛ بدون آرامش در خانه از زمانی که خواهرش بیمار شد؛ و بدون همنشین هنگام صرف ناهار. تا این که «آنابل» با «اوئن آرمسترانگ» ملاقات می کند. او حالا با کمک «اوئن» شاید بتواند با اتفاقات شبی مواجه شود که در آن، رابطه اش با «سوفی» به پایان رسید.

کتاب فقط گوش کن

سارا دسن
سارا دسن در ششم ژوئن سال 1970 در اوانستون ، ایلینویز متولد شد ، پدر و مادرش آلن و سینتیا دسن هستند، که هر دو استاد دانشگاه در دانشگاه کارولینای شمالی بودند ، به تدریس ادبیات شکسپیر و ادبیات کلاسیک می پرداختند.او درباره خودش میگوید که از وقتی به یاد دارم بسیار کتاب میخواندم و همیشه مینوشتم.
نکوداشت های کتاب فقط گوش کن
Young adult fiction at its best.
داستان نوجوان در بهترین نوع خود.
School Library Journal School Library Journal

A very satisfying story.
داستانی بسیار رضایت بخش.
VOYA

Annabel and Owen's connection gives this novel staying power.
ارتباط «آنابل» و «اوئن»، قدرتی ماندگار را به این رمان می بخشد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب فقط گوش کن (لذت متن)
پیام بازرگانی آوریل گذشته، قبل از تمام آن اتفاق ها ضبط شد و خیلی زود هم فراموشش کردم. چند هفته پیش پخش آن شروع شده بود، و ناگهان همه جا بودم.

روی نمایشگری بودم که در اداره ی پست دارند و قرار است حواست را از این که چه مدت در صف منتظر مانده ای، پرت کند. و حالا اینجا در تلویزیون اتاقم؛ همانطور که لب تختخوابم نشسته و دستم هایم را مشت کرده بودم، سعی کردم خودم را وادار کنم بلند شوم و از اتاق بیرون بروم.

روی صفحه ی تلویزیون به خودم، به خود پنج ماه پیشم، خیره شدم. دنبال تغییری گشتم، مدرکی آشکار بر این که چه به سرم آمده بود. هرچند اولش از حس کاملا عجیب دیدن خودم آن هم بدون استفاده از آینه یا عکس جا خوردم. هیچ وقت به این قضیه عادت نکرده بودم، حتی بعد از این همه مدت.