می بینی پدر؟ می بینی؟ اشتباه تو همین جاست. ما یک نسل دیگریم با انرژی و شوری دیگر. اسم مجموعه ی شکست هایتان را تجربه گذاشته اید و مرتب آن را توی سر ما می کوبید. ما چقدر باید بدهیم تا از این تجربه های گران بهای شما استفاده نکنیم؟ ما مثل شما در خماری بزرگ نشده ایم پدر! من می دانم که منطق شما قوی است، من می دانم که شما مظهر شهادت تاریخ هستید، اما یکی از دوستان بزرگ من می گوید، هیچ منطقی قوی تر از ترس نیست، و به همین دلیل قوی ترین منطق ها متعلق به ضعیف ترین انسان هاست. می فهمی پدر ؟ می فهمی؟
چگونه انسان به داشتن سر عادت میکند و از سرداری چشم میپوشد؟ و این جمله مرا به اعماق پرتاب میکند.
سلام ببخشید امکانش هست توضیح بدید شما چه برداشتی داشتید از این جمله، فکر من شدیدا درگیر این جمله شده!